کد خبر : 50659
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۹ - ۲:۰۳
-

همه روزها برای این مادران «روز مادر» است

همه روزها برای این مادران «روز مادر» است

ناامیدی، شوک، اندوه، احساس گناه، خجالت، شرمندگی، افسردگی و ترس تنها بعضی از احساسات رنج‌آوری هستند که با آن‌ها روز و شب می‌گذرانند. مقایسه با دیگران و احساس تنهایی هم دست از سرشان برنمی‌دارد.

به گزارش سورپرس، مادران را می‌گویم اما منظورم یک مادر معمولی نیست، مادرانی که روزی صاحب فرزندی شدند اما به جای خوشحالی، غم دنیا بر دلشان نشست. شبیه رهاشدن در غمی که پایانش معلوم نیست، به یک دلیل: مادر فرزندی شدند که معلولیت دارد.
برای این مادر تفاوت چندانی ندارد که فرزندش معلول ذهنی‌حرکتی باشد یا ناشنوا یا مبتلا به اختلالی همچون اتیسم. وقتی شبیه بچه‌های دیگر نیست، یعنی او هم قرار نیست مثل مادران دیگر زندگی کند. لذت گذراندن اوقات با فرزند یا دیدن شیرین‌کاری‌هایش و لحظه‌لحظه بزرگ‌شدنش را شاید هرگز تجربه نکند زیرا رنج بیماری و روزهایی که به‌سختی طی می‌شوند برایش دردی جان‌کاه است. گاهی حتی به عمر طولانی فرزند خود نیز شک دارد و تصویر مرگ هرروز مقابل چشمانش است.

فرزند مبتلا به معلولیت نیازهای مراقبتی خاصی دارد که برای مادر که در مقایسه با بقیه، بیشتر با کودک سروکار دارد، منبع استرس است و بر سلامت روانی و سازگاری‌اش تأثیرمی‌گذارد. مادرشدن یعنی یک خوشحالی درونی و آرامشی که باید در وجودت بماند اما چنین مادرانی نه شادند، نه آرام.

احساس گناه یا تقصیری که والدین به‌ویژه مادر با داشتن چنین فرزندی تجربه می‌کند تهدیدی برای سلامت روان خود آن‌هاست و اجازه نمی‌دهد از زندگی‌شان لذت ببرند. احساس گناه با اضطراب درونی همراه است و یکدیگر را تشدید می‌کنند. وقتی احساس گناه شدید باشد، مادر احساس ناامنی و حمایت‌نشدن دارد. همین رفتار نیز رضایت فردی را کاهش می‌دهد. داشتن چنین فرزندی به طور ناخودآگاه روابط اجتماعی این مادران و خانواده‌هایشان را هم محدود می‌کند. از آن سو، هرقدر دامنه ارتباطات بیرونی کمتر شود، احساس درماندگی در همه اعضای خانواده و مادران بیشتر است.

تاکنون بررسی‌ها و پژوهش‌های زیادی روی سلامت روان و آسیب‌های مختلف روحی مادران دارای فرزند معلول یا ناتوان انجام گرفته است تا با شناسایی اختلال‌ها زمینه برای حفظ سلامتی آنان فراهم آید. کیفیت زندگی این مادران به‌شدت پایین‌تر از بقیه است اما متأسفانه چنین مادرانی به مرور زمان به سلامت جسمانی خود هم بی‌توجه می‌شوند چه برسد به سلامت روحی.

وجود تعداد زیادی اختلال روحی به طور پیوسته درگذر سال‌ها باعث فرسودگی روح این مادران می‌شود. اکنون تصور کنید در خانه‌ای بیش از یک فرزند ناتوان و دارای معلولیت وجود داشته باشد. تعدادشان کم نیست. چه بلایی سر روان آن‌ها آمده‌ است؟

اطرافیان اغلب به درمان فرزند یا فرزندان معلول توجه می‌کنند و جز یک مادر فداکار، تصور دیگری از مادرش ندارند. این در حالی است که چنین مادرانی از بدو تولد فرزند، به درمان‌های مشاوره‌ای و روان‌شناختی نیاز دارند. تولد فرزند به‌تنهایی برای والدین استرس‌آور است چه برسد به اینکه فرزند آن چیزی نباشد که توقعش را دارند. درمان‌های روان‌شناختی شاید کمکی به بهبودی فرزند معلول نکند اما کیفیت زندگی مراقبت‌کنندگان را افزایش می‌دهد زیرا آن‌ها هم حق زندگی‌کردن دارند.

نویسنده: تکتم جاوید کارشناس ارشد روان‌شناسی عمومی

انتهای پیام/۲۳۴

برچسب ها : ، ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.