کد خبر : 141500
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۶
-

داعش بیرونی را زمینگیر کردیم، با داعش داخلی چه کنیم؟!

داعش بیرونی را زمینگیر کردیم، با داعش داخلی چه کنیم؟!
شاید حمید با خود میگفت داعش بیرون را سردار دلها زمینگیر کرد، با داعش منشان داخل چه کنیم؟ شاید سرداری دیگر باید...

پایگاه خبری سورپرسدکتر رحمت الله محمدی پور؛* دو روز از آمدن حمید به ایران بیشتر نگذشته بود، پس از چند سال دوری از وطن و سپری کردن مرحله فوق دکترای خود در یکی از بهترین رشته ها و معتبرترین دانشگاههای دنیا، به تهران برگشته بود تا مقدمات خدمت به وطن را فراهم آورد. برای انجام کاری به دانشگاه رفت و پس از خروج از دانشگاه زمانیکه سوار خودروی عمومی بود و شیشه آن به خاطر گرمای هوا پایین بود به یکباره مورد هجوم دستان نامهربان موتورسواری قرار گرفت که گوشی اورا هدف قرار داده بود، تا به خود آمد در کسری از ثانیه راکبین موتور، گوشی به دست در بزرگراه جلو چشمان بهت زده همگان ناپدید شدند. استرس و اضطراب وجود حمید را فراگرفته بود. حمله ناگهانی و برق آسای سارقان برایش عجیب و سراسر بهت آور و ترسناک بود.

با حمید برای پیگیری قضایی موضوع روانه پاسگاه، آگاهی و مراجع مربوطه شدیم. تا آن لحظه از رسانه ها خبرهایی در رابطه با سرقت و موارد مشابه پیگیری کرده بودم و گاهگاهی هم دوستان مواردی را برایم تعریف میکردند، اما شنیدن کی بود مانند دیدن؟! روزهای مختلف که پیگیری میکردیم؛ شاکیان متعدد و قربانیان زیادی برای پر کردن فرمهای مربوطه صف کشیده بودند، از خانم و آقا، پیر و جوان، قوی و ناتوان که هر یک به طریقی مورد هجوم قرار گرفته بودند؛ برایم باور کردنی نبود که یکی را در خیابان، دیگری در بزرگراه، یکی در کوچه، یکی را چاقو بر گردن، یکی را  در خودرو ، آن یک در ترافیک، دیگری را وقت رفتن به مسجد در اول صبح، یکی در مغازه اش، اون یکی در پارک، نزدیک اداره و …. غافلگیر کرده بودند.

سراسر وجودمان مالامال تنش و عصبانیت بود، پیگیری موضوع سراسر سختی و مشقت بود،حمید از طریق لپ تاپش گوشی را تا چند ساعت بعد از سرقت ردیابی کرده بود؛ اما با اخذ نامه قضایی برای بررسی دوربین محل های مربوطه، در کمال ناباوری متوجه شدیم که برخی از همشهریان از ارایه فیلم دوربین های مداربسته که میتوانست در پیدا کردن سارقان ما را یاری کند امتناع میکردند و هرکدام بهانه ای داشتند تا با یاری نکردن ما ، سارقان را یاری کنند!

تمام وقت حمید که بعد از چند سال دوری از وطن برای ۳ هفته تهران آمده بود با استرس و اضطراب و پیگیری بی نتیجه موضوع  تلف شد. چندی پیش که خبرهجوم وحشیانه سارقان به مربی تیم ملی در خودرو را در رسانه ها دیدم و گردن زخمی و گردنبند ربوده شده ایشان، برای لحظاتی از عمق وجودم ازهمه چیز شاکی و متنفر شدم، سایه شوم ناامنی برای شهروندان لحظه به لحظه تیره و تاریک میشود و هرکدام قربانیانی هستیم که فقط زمان حمله به ما نامعلوم است اما حمله قطعی است!

در این میان هرگونه پیگیری موضوع هم در هاله ای از ابهام و خستگی معمولا بی نتیجه میماند. کاش آمار سرقتهای روزانه تهران علنی شود تا همگان بهت زده شوند. حالا حمید باید به محل تحصیلش برگردد با خستگی و اضطرابی مضاعف و سوالاتی بزرگ: سارقان بی رحم تا به کی چنین وحشیانه جولان میدهند؟! قربانیان بعدی چه کسانی خواهند بود؟ علت العلل و ریشه موضوع راچگونه باید خشکاند؟ آیا این حد از شقاوت سارقان و نا امنی شایسته همشهریان ماست؟ آیا وحشی گری سارقان کمتر از حمله وحشیانه داعشیان است؟!

همینطور که حمید برای پرواز برگشت آماده میشد در فرودگاه قاب عکسی بر دیوار توجه اش را جلب کرد، تصویر سردار دلها شهید قاسم سلیمانی؛ شاید حمید با خود میگفت داعش بیرون را سردار دلها زمینگیر کرد، با داعش منشان داخل چه کنیم؟ شاید سرداری دیگر باید….

 

*عضو هیات علمی دانشگاه/ محقق و پژوهشگر

انتهای پیام/۱۰۱

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.