کد خبر : 111816
تاریخ انتشار : یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۴
-

یک کارشناس آموزشی مطرح کرد؛

خودمراقبتی؛ تابوی نظام آموزشی

خودمراقبتی؛ تابوی نظام آموزشی
متاسفانه  آموزش و بيان مسائل خودمراقبتي و جنسي در خانواده‌ها تابو به حساب مي‌آيد و در مدارس نيز با همين تفکر آموزش داده نمي‌شود.

به گزارش سایر رسانه های سورپرس؛  خبرکوتاه بود و تلخ، اما به سرعت فضای مجازی را درنوردید تا کام مردم را تلخ کند، دل‌های مادران از ترس بلرزد و خاطر پدران آزرده شود. خبر که منتشر شد اولین سوال در ذهن این بود که چرا خانواده‌ها با بچه‌هایشان در مورد خود مراقبتی صحبت نمی‌کنند و آن را تابو می‌دانند؟ چرا معلمان به دانش آموزان هشدار نمی‌دهند از خودشان در برابر خطرات احتمالی افراد غریبه و نامحرم محافظت کنند؟ نقش مشاوران مدرسه که سال‌هاست نادیده گرفته می‌شود و به ازای هر ۳۰۰ مدرسه یک مشاور داریم، چیست؟‌ این سوالات پس از شنیدن خبرتجاوز به ۱۸ دختر خردسال توسط معلم ۵۵ ساله که سابقه ۲۸ساله در نظام آموزشی کشور داشت، در ذهن خطور می‌کرد. در این میان «آرمان امروز» برای بررسی پاسخ به این سوالات به سراغ «عبدالمحمد شعرانی» کارشناس آموزشی رفته است تا پاسخ این سوالات را از وی جویا شویم.

 از دید شما، چه عاملی رخ می‌دهد که معلم با ۲۸ سال سابقه خدمت درآموزش و پرورش دست به این عمل بزند؟

کلیت اتفاق برای من به عنوان معلم  و قشرفرهنگیان سخت‌ بود. در جامعه امروز، مردم بر اساس  آخرین نظرسنجی‌ها بیشترین اعتماد را به معلم‌ها دارند و آموزگاران  قابل اعتماد‌ترین افراد هستند. معلمان از قدیم الگوی جامعه بوده‌اند و این اتفاق برای جامعه فرهنگیان کشور بسیارسنگین‌تر از خانواده‌ها است، چون به اعتبار آنها خدشه وارد می‌کند. به اعتقاد من برخی از افراد در هر شغل و کسوت، لباسی که پوشیده‌اند به قامت‌شان گشاد است. این اولین اتفاق ناگواری نیست  که در مدارس  رخ می‌دهد اما امیدوارم دیگر هرگز شاهد این اتفاق‌ درکشور نباشیم. البته نباید نادیده گرفت که هزاران معلم فداکار داریم که دلسوزانه کار می‌کنند و بچه‌های مردم را فرزندان خودشان می‌دانند و این اتفاقات تلخ نباید باعث شود  به ایثار و فداکاری معلمان خدشه‌ای وارد شود.

 یکی از عوامل این اتفاق بی‌توجهی به نقش مشاور در مدارس است، شما این موضوع را چطور ارزیابی می‌کنید؟

متاسفانه  آموزش و بیان مسائل خودمراقبتی و جنسی در خانواده‌ها تابو به حساب می‌آید و در مدارس نیز با همین تفکر آموزش داده نمی‌شود. زمانی‌که ما نقش مشاوران را در مدارس نادیده می‌گیریم و هر معلمی که بیکار است، او را به بخش مشاوره در مدارس می‌سپاریم، اینگونه اتفاقات رخ می‌دهد. برای پی بردن به این موضوع بد نیست به آمار آموزش و پرورش اشاره کنیم، به دلیل کمبود نیرو در واقع ما مشاور پرورشی و تربیتی در مدارس نداریم،تاثیر یک مشاور در مدرسه‌ای با ۴۵۰ دانش‌آموز به نوعی صفر است و برای اجرای درست آموزش‌ها به کودکان و نوجوانان نیازمند مشاوران متخصص و تحصیل‌کرده هستیم.

 

تعرض به دانش‌آموزان | یادمان باشد که هم دانش‌آموزان و هم ناظم خاطی، قربانی‌اند!

کمبود مشاور و مربی بهداشت در مدارس در کنار کمبود معلم احساس می‌شود، طبق دستورالعمل ساماندهی نیروی انسانی در مدارس دولتی عادی به ازای هر ۱۵ نفر دانش‌آموز یک ساعت مشاور اختصاص می‌یابد. کمبود مشاوره و مربی بهداشت به‌نظرم دیر هم شده که خانواده‌ها و معلمان مدارس، تابوها را بشکنند و بچه‌ها را با مسائل خود مراقبتی آشنا کنند.

از طرفی آموزش و پرورش باید کارگروهی تشکیل دهد و این موارد را آسیب شناسی نماید و از این مساله به‌راحتی عبور نکند. این در حالی است که مدارس مشاوری برای  پیشگیری  و حل این مشکلات  ندارند. البته در برخی از مدارس موارد دیگری مانند تهدید و کتک زدن دانش آموز توسط معلم و ناظم هم دیده می‌شود. اگر بتوانیم این اتفاقات و نتایج رسیدگی به اینگونه موارد را به مردم گزارش دهیم، باعث می‌شود خطاها و اشتباهات کمتر شود یا تکرار نگردد.

 

مهمترین قسمت ورودی آموزش و پرورش گزینش است، اما شاید مبحث آخر در گزینش فاکتور روانشناسی باشد. آموزش و پرورش باید به بحث روانشناسی معلمان که یکی از آیتم‌های مهم ورود معلمان به سیستم آموزشی است، جدی بپردازد.

از آنجایی که سال‌هاست در آموزش و پرورش خدمت می‌کنم، می‌دانم که کارهایی انجام و طرح‌هایی ارائه شده است. درحوزه آسیب‌های اجتماعی سالانه میلیاردها تومان به آموزش و پرورش برای اجرای طرح‌های مختلف مانند نوجوان سالم و… اختصاص می‌یابد اما تا زمانی که طرح‌های ارائه شده  فقط در مرحله طرح باقی می‌ماند و برایش افتتاحیه و اختتامیه می‌گیرند و فقط گزارش بیلان کاری برای کارهای انجام نشده می‌دهند، سود و بازتابی ندارد.

 

بدیهی است تا زمانی که این طرح‌ها به مرحله  اجرا و به سرانجام نرسد کاری انجام نشده است. مسئله مهمتر اینکه این طرح‌ها به جای اینکه در مدارس حاشیه شهرها برگزار شود در مراکز استان برگزار می‌شود. برای ارائه طرح بهترین مدرسه انتخاب می‌شود چون فلان مسئول می‌خواهد تشریف بیاورد و باید مدرسه در شان و جایگاه مقام مسئول باشد.  همین اتفاق اخیر دریکی از مناطق حاشیه‌ای استان خراسان جنوبی رخ داده و این نشان می‌دهد که باید به مدارس مناطق دور افتاده و حاشیه‌ای توجه  بیشتری شود. این موضوع نشان می‌دهد ما مدارس را رها کردیم و به طرح‌های نمادین چسبیده‌ایم، اما از این پس باید به دنبال راهکار باشیم.

پس این بچه‌ها باید چطور یاد بگیرند که مراقب خودشان باشند؟

در این موضوع نهاد خانواده نقش مهمی دارد و باید به بچه‌های خود آموزش بدهند. البته ما، در سیستم آموزش و پرورش اشتباهاتی داریم که مباحث اولیه را به دانش آموزان یاد نمی‌دهیم. بچه ها باید بیاموزند که حد و مرز و فاصله  بین معلم و دانش آموز چقدر است. متاسفانه تقریبا بیشتر بچه‌‌ها درخانه و مدرسه  آموزش خود مراقبتی ندیده‌اند و چه بسا اگر آموزش دیده بودند و اتفاقات بد را به خانواده اطلاع می‌دادند خیلی از این موارد رخ نمی‌داد و جلوی آن گرفته می‌شد. از طرفی به نظر من باید این گارد بسته‌ و تابو که در مقابل آموزش اینگونه موارد گرفتیم را برداریم و مباحث خود مراقبتی را به بچه ها یاد بدهیم. بچه‌ها باید یاد بگیرند درمقابل بزرگترها از نقاط بدنی خود محافظت کنند.

از دید شما، آن دانش آموزی که مورد تعرض قرار گرفته و نتوانسته ازخودش دفاع کند، چه عوارضی دارد؟

متاسفانه آنها تا آخر عمر خود نمی‌توانند این اتفاق را فراموش کنند و به حالت طبیعی روحی  و روانی خود باز نمی‌گردند. آنها دائم درگیر کابوس می‌بینند و و هر چه بزرگتر می‌شوند، ریشه این اتفاق را بیشتر درک کرده و شاید مسیر زندگی‌شان تغییر پیدا کند. بیشتر بچه‌ها از ترس حتی به خانواده‌ها نمی‌گویند. اگر هم جرات کنند و بگویند، خانواده از ترس آبرو شکایت نکرده و اقدام قضائی نمی‌کند، به همین دلیل است که این معلم در شهر فردوس بیش از ۲۸ سال سابقه تدریس دارد.

زمانی‌که خانواده و آموزش و پرورش کاری انجام نمی‌دهد، راهکار برای بهبود چیست؟

مسئولان آموزشی کشور باید پاسخ بدهند که چرا در مدارس ما مشاوره نداریم. با توجه به اینکه فارغ التحصیلان  رشته مشاوره در کشور زیاد هستند و دوست دارند وارد آموزش و پرورش شوند، چرا در آزمون‌های استخدامی در اولویت قرار نمی‌گیرند؟ برای پیشگیری از اتفاقات ناگوار و تلخ مانند حادثه فردوس، سیستم آموزشی  کشور باید برای مدارس مشاور بفرستد و به نظرمن  نقش مشاور در مدرسه از مقام مدیر هم بالاتر است. البته  مدارس ابتدایی نیاز بیشتری به مشاور دارد. در مقطع متوسطه اول و دوم برخی از مدارس مشاور دارند. همان مشاوران اندکی که در آموزش و پرورش کار می‌کنند، تنها مشاور تحصیلی نیستند بلکه مشاور خانوادگی  هم به دانش آموزان و خانواده‌‌ها می‌دهند.

 

مشاور در مدرسه در حکم مرجع باید باشد ولی در بیشتر مدارس ابتدایی مشاورنداریم مگر در مدارسی که خود مدیر اقدام به گرفتن مشاور می‌کند. بنابراین وجود مشاور در مدارس باید الزامی شود و از طرف دیگر باید خانواده‌ها و رسانه‌ها حساس باشند. همین چند سال پیش در تهران در یک مدرسه غیر انتفاعی این اتفاق افتاد. مشکل اینجاست  که حساسیت جامعه پس از مدتی فروکش می‌کند و رسانه‌ها هم مساله  را رها می‌کنند و به فراموشی سپرده می‌شود. از طرفی مدیران ما نیاز دارند که مرتب به آنها یاد آوری شود این اتفاقاتی که رخ می‌دهد اصلا کوچک نیست.آینده بچه‌ها مهم است. این بچه‌ها باید بتوانند به جامعه برگردند و با وجود این مشکل، برگشت آنها به زندگی عادی از نظر روحی  سخت به نظر می‌رسد.

 

آموزش و پرورش باید گروه متخصص را به این مدرسه در شهرستان فردوس بفرستد که با بچه ها حرف بزنند و کمک‌شان کنند. هر چند خانواده بچه‌‌ها به کمک بیشتری نیاز دارند و با اینکه  دراین قضیه هیچ تقصیری نداشتند بیشتر آنها دچار افسردگی می‌شوند. ای کاش مسئولان نظام آموزشی به داشتن مشاور در مدارس جدی‌تر فکر کنند و توجه داشته باشند. معلمان دوره‌های ضمن خدمت متعددی را می‌گذرانند .کاش دوره مشاوره هم بگذارند. چرا که من به عنوان معلم و مدیرمقطع ابتدایی هم باید آموزش ببینم. مسئله مهم این است که نمی‌توان با اطلاعات ۲۰ سال پیش مدرسه را مدیریت کرد. بایدهمیشه در حال یادگیری باشیم و دوره های جدید را بگذرانیم.

 

منبع: آرمان امروز/ زهره حاجیان

 

انتهای پیام/۱۰۱

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.