کد خبر : 121620
تاریخ انتشار : شنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۸
-

آرامش درون چیست؟ ۱۳ راه کاربردی برای رسیدن به آرامش درون

آرامش درون چیست؟ ۱۳ راه کاربردی برای رسیدن به آرامش درون
میل به رسیدن به احساس خوشبختی در انسان باعث شده که همیشه این دو سؤال مهم را از خودش بپرسد. اما چند نفر به پاسخ این پرسش‌ها می‌رسند و وقتی به آن رسیدند، آن‌ها را عملی می‌کنند؟

به گزارش سورپرس، میل به رسیدن به احساس خوشبختی در انسان باعث شده که همیشه این دو سؤال مهم را از خودش بپرسد. اما چند نفر به پاسخ این پرسش‌ها می‌رسند و وقتی به آن رسیدند، آن‌ها را عملی می‌کنند؟ خیلی کم! دلیل این مورد هم این است که افراد معمولاً برای ایجاد آرامش در خود از راه‌هایی می‌روند که با ویژگی‌های درونیشان هماهنگ نیست. از طرفی می‌توانیم آرامش درون را این‌‌ طور تعریف کنیم: یک حالت ذهنی و احساسی است که در آن، فرد علاوه بر مدیریت خود می‌تواند در موقعیت‌های مختلف نیز احساس شادمانی و تسلّی خاطر داشته باشد. بر همین اساس، مهم‌ترین راه‌های رسیدن به صلح درون، همان‌هایی هستند که ویژگی‌های بنیادی وجود انسان را در نظر می‌گیرند.

زمانی می‌توان یک راز را پیدا کرد که به نشانه‌ها توجه کنیم. پیدا کردن راز صلح درون هم از این قاعده مستثنی نیست. با همین دیدگاه است که ما در مورد راهکارهای آرامش درون، روی ویژگی‌هایی تمرکز کرده‌ایم که در معدن راز قرار دارند. این معدن، وجودِ هر فرد است. پس راهکارهایی که در ادامه ارائه کرده‌ایم طوری انتخاب و توصیف شده‌اند که شما بتوانید بر اساس ویژگی‌های منحصربه‌فرد خودتان از آن‌ها استفاده کنید.

۱. شناخت خود

ما همیشه درباره شناخت خود و اهمیت آن برای ساختن یک زندگی شاد شنیده‌ایم. واقعیت این است که تلاش برای شناخت خود می‌تواند باعث شود که ما هم آرامش بگیریم و هم دچار آشفتگی شویم.  آشفتگی زمانی اتفاق می‌افتد که شناخت خود با ریزبینیِ افسارگسیخته همراه شود. آن موقع است که ما فقط به جزئیات توجه کرده و آن‌ها را در ذهن‌مان زمزمه می‌کنیم؛ بی‌آنکه به یک کلیّت درباره خودمان دست پیدا کنیم. در این حالت، ذهنمان به انباری از موریانه‌های ریز تبدیل می‌شود که توان فکری ما را می‌جوند. این رفتار باعث ایجاد اضطراب‌های سنگین خواهد شد؛ انگار که یک ذره‌بین روی خودمان نصب کرده‌ایم و آنقدر سرگرم جزئیات شده‌ایم که خودمان را فراموش می‌کنیم.

برای این هم به ایده‌ها، مفاهیم و جهان‌بینی‌ای نیاز داریم که واقع‌بینانه باشد. در این مسیر می‌توانید ۵ نقطه قوت برتر خود را بشناسید و بر اساس آن، انتخاب‌هایتان را تنظیم کنید. خلاصه کتاب ۵ نقطه قوت برتر خود را بشناسید میتواند در این راه به شما کمک کند.

این مورد باعث می‌شود ما از فرسایشِ تنش مضاعف در زندگی روزمره خود بکاهیم. از طرفی، با این روش، تجربه‌های خودمان را هم می‌فهمیم و آن‌ها را در جهت تصمیمات بهینه صرف می‌کنیم.

۲. پرورش فضیلت‌های اخلاقی در خود

انسان اخلاق‌مدار موقعیت‌های زندگی‌اش را بر اساس درستی و نادرستی می‌سنجد. این سنجش برای او تصمیم‌گیری‌ بر مبنای استدلال و ظرفیت‌های عقلانی را ممکن می‌کند. در این حالت اگر موقعیت ناگوار یا نتیجه‌ای نادلخواه هم ایجاد شود، انسان اخلاق‌مدار خودش را سرزنش نخواهد کرد و توان پذیرش عواقب را بر خودش هموار خواهد ساخت. او در مورد گذشته‌اش وجدان آرامی خواهد داشت و در مورد آینده هم ترسی به دلش راه نمی‌دهد. این انسان است که می‌تواند از پیداکردن بهترین خود لذت ببرد. پیشنهاد می‌کنیم با کمک کتاب بهترین خود این مسیر پرچالش را آسان طی کنید.

۵. مدیریت قضاوت‌

قضاوت‌های ما دربارۀ دیگران می‌توانند باعث آشفتگی وجودمان شوند. راه جلوگیری از تلاطم اقیانوس وجودمان این است که موقعیت دیگران را همدلانه درک کرده و سعی کنیم نحوۀ رفتار انواع شخصیت را بشناسیم. با این روش می‌توانیم قضاوت‌‌هایمان را تنظیم کنیم، درباره رفتار هر فرد با خودمان ارزیابی داشته باشیم و بعد از آن بدانیم بهترین راه مواجهه با آن‌ها چیست.

از طرفی ممکن است ما در معرض قضاوت‌های دیگران هم ‌قرار بگیریم. وقوع این مسئله اجتناب‌ناپذیر است اما می‌توانیم کاری کنیم که این قضاوت‌ها تاثیر منفی بر ما نداشته باشند. این کار با شناخت ما از خودمان، اطمینان از درستی رفتار و اعتماد به نفس ممکن می‌شود. لازم نیست که حرف هر فردی را یک‌جا بپذیریم و یا خودمان را ریز‌به‌ریز برای دیگران شرح دهیم. لازم نیست که از معرض در قضاوت قرار گرفتن بترسیم و کارهایمان را بر مبنای دید بقیه افراد تغییر دهیم. آنچه در این موقعیت لازم داریم فهم شیوه و جایگاه قضاوت دیگران دربارۀ ماست.

البته احتمالاً شما هم با این عبارت مدشدۀ قضاوت نکنیم روبرو شده‌اید. به نظرتان واقعاً قضاوت‌نکردن ممکن است؟ اصولاً قضاوت، به‌ عنوان یکی از قوا یا نیروهای شناختی انسان در نظر گرفته می‌شود. آیا فکر می‌کنید می‌توانید ظرفیت شناختی خود را از بین ببرید؟ بعید است! امّا اگر فکر می‌کنید که ممکن است، خب باید تبعات آسیب‌زای آن را هم به خودتان تحمیل کنید. پس مسئله بر سر قضاوت‌نکردن و تحمل آسیب این کار نیست، مسئله بر سر مدیریت و تنظیم قضاوت‌ها دربارۀ خودمان و دیگران است. با این دیدگاه است که می‌توانید از انواع باج‌گیری عاطفی رهایی پیدا کنید.

۶. پذیرش آنچه که اتفاق افتاده است

آیا پذیرفتن به ‌معنای تسلیم شدن است؟ آیا اگر چیزی را بپذیرید منفعل شده‌اید؟ هم بله و هم نه! بله، اگر که پذیرشتان بدون شناخت علت‌های روی‌ دادن آن اتفاق باشد؛ نه، اگر پذیرشتان به‌ معنای ارزیابی شرایط به‌ منظور روی‌ ندادن دوباره آن اتفاق باشد. از طرفی، پذیرفتن می‌تواند باعث شود که شما فعال شوید؛ البته زمانی که خودتان را در جایگاه متهم قرار ندهید و ذهنتان به صحنۀ دادگاه تبدیل نشود. پذیرش فعالانه زمانی رخ می‌دهد که واقع‌بینی و سنجیدن موقعیت‌ها و رویدادها را به طرز فکر و بخشی از ذهن‌ آگاهی خودتان تبدیل کنید. آنجاست که با قدرتمند کردن این توانایی در خود، گذشته نمی‌تواند صاعقه‌هایش را به سمت شما پرتاب کند.

۷. تجسم بدترین حالت و ارزیابی آن

خیلی وقت‌ها هست که ما از ترس نتیجه منفی، یا دست از کار می‌کشیم یا اینکه هنگام اجرای آن پر از استرس و اضطراب می‌شویم. یکی از تکنیک‌های غلبه بر این وضعیت، تصور بدترین نتیجه ممکن در ذهن است. وقتی این تصور را در ذهن ترسیم می‌کنیم، نه ‌تنها می‌فهمیم که از چه چیزی می‌ترسیم، بلکه خواهیم فهمید چگونه می‌توانیم پایان استرس را رقم بزنیم. از طرفی، با این روش می‌توانیم به این فکر کنیم که آن اتفاق ناگوار، رسیدن به آخر دنیا یا ته خط نیست. اینجاست که برای بعد از آن اتفاق بد هم می توانیم آماده باشیم.

۸. ارزشمندسازی و معنادهی به زندگی

تا اینجا، ۷ پاسخ برای این پرسش که آرامش درون چیست پیدا کردیم. امّا هشتمین راه، شناخت هدف اصلی زندگیمان است. در زندگی، ارزش‌های بسیار زیادی وجود دارد که در بین آن‌ها بعضی‌ها نسبت به بعضی دیگر برای ما مهم‌تر هستند. اگر بدانیم زندگی در خدمت کدام هدف است آنگاه می‌توانیم هم ارزش کلی زندگی را مشخص کنیم و هم بفهمیم قوانین زندگی ما چه هستند.

البته بعد از آنکه اهداف و ارزش‌های زندگی‌مان را فهمیدیم، به شناخت ابزارهای رسیدن به آن‌ها هم نیاز داریم. این ابزارها را باید بر مبنای ویژگی‌های منحصر به فرد شخصی خودمان انتخاب کنیم. وقتی بخواهیم ابزار را انتخاب کنیم باید آن‌هایی را که با ارزش‌های ما خوانا نیستند حذف کنیم. بعد از آن می‌توانیم در مورد رسیدن به اهداف و تحقق ارزش‌ها اطمینان خاطر داشته باشیم و این ‌یکی دیگر از منابع آرامش درونی ما خواهد شد. با این کار می‌توانید نقشه راه زندگی شادتر را رسم کنید و طراح زندگیتان باشید. اگر دنبال دلیل و معنای زندگیتان می‌گردید، مطالعه دو کتاب چرایی خود را بیابید و کتاب انسان در جستجوی معنا راهنمای خوبی برای قرار گرفتن در مسیر درست هستند.

۹. آگاهی نسبت به زندگی اجتماعی

ما همیشه شنیده‌ایم که درگیری با مسائل اجتماعی، فرهنگی یا اقتصادی باعث آسیب‌های ذهنی و روانی می‌شود. در این ‌بین امّا هیچ‌کس به ما نگفته است که ناآگاهی از این مسائل باعث چه معضلاتی در وجودمان خواهد شد. یک فرد بیکار و تحصیل‌کرده را در نظر بگیرید؛ فرض کنید که او از مسائل اجتماعی و اقتصادی بی‌خبر است. به نظر شما او درباره خودش چه قضاوتی خواهد داشت؟ احتمالاً خودش را به بی‌عرضگی و ناتوانی متهم خواهد کرد. در صورتی‌ که اگر از آن مسائل خبردار می‌بود هیچ‌وقت این‌طور به خودش یورش نمی‌برد.

این مثال ساده نشان می‌دهد که آگاهی مثبت و فهم دقیق از مسائل دنیای پیرامون چگونه می‌تواند به ما در ارزیابی خودمان و نامتقارنی‌های زندگی کمک کند. البته آگاهی از دنیای پیرامون فقط با خواندن اخبار ممکن نمی‌شود بلکه شما نیاز دارید ایده‌هایی کلی درباره وضعیت زندگی خود بپرورانید. همه این‌ها باعث خواهد شد که دچار افکار نابالغ و شعارهایی درباره موفقیت نشوید. همچین، آرامش شما بر اساس زندگی واقعی شکل می‌گیرد، نه بر اساس آنچه در ذهنتان وجود دارد.

۱۰. توجه به سلامتی

مراقبت از بدن یک مهارت است و ما باید یاد بگیریم که با بدن خودمان مهربان باشیم. باید توجه کنید که یک بدن سالم است که می‌تواند در فرد احساس اعتماد به نفس، پشتیبانی و توانایی ایجاد کند. از طرفی حفظ آمادگی بدنی و محافظت از بدن در برابر آسیب‌ها و بیماری‌ها می‌تواند نوعی آیین زندگی را هم برای ما رقم بزند. توجه به بدن، رژیم غذایی و ورزش حتی می‌تواند سبک زندگی ما را تغییر دهد. البته که بهره‌وری ما در بسیاری از موارد، حتی در مورد آن چیزهایی که کاملاً ذهنی هستند، بستگی دارد به احساس سلامتی فیزیکی. پس یکی از راه‌های ایجاد آرامش، ورزش‌ کردن و مراقبت از بدن است. کتاب با بدن خود مهربان باشید راهنمای کاملی برای داشتن بدنی سالم است.

۱۱. مقایسه نکردن خود با دیگران

وقتی خودمان را با دیگران مقایسه می‌کنیم هم‌زمان خودمان را  از دو سو ویران کرده‌ایم. از یک سو وقتمان را صرف غبطه‌خوردن یا حسادت به زندگی دیگران می‌کنیم و از سوی دیگر، ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد و توانایی‌های خود را در نظر نمی‌گیریم. بنابراین، وقتی زمان بگذرد، احساس سرخوردگی و حقارت گریبانگیر ما می‌شود. راه رسیدن به آرامش درون، تمرکز بر زندگی، دقت به ویژگی‌های خاص خود و دوری از مقایسه سرسری شرایطمان با دیگران است. به جای آن می‌توان از تجربه افراد استفاده کرد و از آن‌ها در جهت یک زندگی پربار کمک گرفت.

۱۲. دوستی با انسان‌های واقع‌بین

مبنای دوستی صداقت است. صداقت وفادارانه باعث پویایی و نشاط روابط انسانی می‌شود. وقتی بدانید که دوستتان هیچگاه به شما دروغ نمی‌گوید می‌توانید اطمینان داشته باشید که او بهترین ترسیم‌گر وجودتان است. دوست خوب درباره شما اغراق نمی‌کند. او در زمان لازم می‌تواند انتقادهایی را نسبت به برخی ویژگی‌های رفتارتان اعمال کند که شخص شما آن را نمی‌بیند. دوست خوب کسی است که شما می‌توانید از دریچه چشمان او خودتان را بسنجید و امکان‌های نوینی را در زندگی بسازید. او به شما احساس پشتیبانی، عزت نفس و حمایت اجتماعی می‌دهد؛ او فکرتان را از احساس تنهایی و بی‌پناهی رها می‌کند. چه چیز بهتر از چنین اتفاقی برای ایجاد آرامش درونی؟ مطالعۀ خلاصه کتاب های روابط و مهارت های اجتماعی می‌تواند یکی از بهترین انتخاب‌ها برای شروع رسیدن به صلح درونی باشد.

۱۳. تنظیم انتظارات

انتظاری که از خودمان داریم وابسته است به اینکه بدانیم چه ‌کارهایی می‌توانیم انجام دهیم و چه‌ کارهایی نمی‌توانیم. برای فهمیدن این مورد اخیر هم نیاز داریم که بدانیم آیا شرایط انجام کارها فراهم است یا نه. اینجاست که می‌توانیم بدانیم باید چه انتظارات معقول و عملی‌ای از خودمان داشته باشیم. این موضوع دربارۀ ارتباط با دیگران هم صدق می‌کند؛ یعنی باید انتظاراتی از دیگران داشته باشیم که در توان آن‌ها باشد. یادمان باشد اگر انتظارات خود را تنظیم نکنیم در نهایت سرخورده خواهیم شد و کمال‌گرایی مانع پیشرفت ما می‌شود. احساس سرخوردگی همیشه با خودش احساس فرسایش و شکست را به همراه دارد. این مسلماً آرامش درونی را از ما خواهد گرفت. پس بیایید با شناخت دقیق انتظارات، توانایی‌ها و امکانات خود از چنین وضعیت‌هایی جلوگیری کنیم.

حرف آخر: آرامش درون فقط به فرورفتن در خود بستگی ندارد

باید تأکید کنیم که آسایش درونی، صرفاً مسئله‌ای فردی نیست، هرچند که فرد در تحقق آن، نقشی محوری ایفا می‌کند. اگر می‌خواهید بدانید چه وقت تنهایی را باید مثبت یا منفی قلمداد کنید، مطالعه کتاب فلسفه تنهایی می‌تواند به شما کمک کند. امّا به هر حال زندگی با دیگران چه در موارد کاری و چه در مورد زندگی دوستانه می‌تواند باعث بهره‌گیری از تجربه‌های آن‌ها شود. باید توجه کنیم که نوعی از سرمایه وجود دارد که به آن سرمایه اجتماعی می‌گوییم. سرمایه اجتماعی هم با وجود همکاران، دوستان و جمع‌های متفاوت به دست خواهد آمد. اینکه یک شبکه از آدم‌ها را در اطرافمان داشته باشیم که به لحاظ شغلی یا به لحاظ احساسی به ما کمک کنند مسلماً باعث آرامشمان خواهد بود. در نهایت، زندگی جمعی هم‌زمان با حفظ استقلال شخصی می‌تواند یکی از راه‌های مفید ایجاد آرامش در ما شود. شما چه جواب‌های دیگری برای سؤال مهم آرامش درون چیست دارید؟

 

انتهای پیام/۱۱۲

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.