چند رباعی از جلیل صفربیگی؛
سوری بده در عشق بکن اسرافیل
گروه فرهنگی سورپرس: چند رباعی از جلیل صفربیگی شاعر معاصرمان تقدیم نگاه مهربانتان می شود.
بوسه
عشق آمد و زد خاک دلم را قابیل
من کشته شدم ولی نه چون اسماعیل
بوسهست که زنده میکند هر مرده
سوری بده در عشق بکن اسرافیل
دلتنگ
نه نام کسی ورد زبانش باشد
نه هیچ کسی دلنگرانش باشد
بیچاره قطاری که تمام عمرش
دلتنگتر از مسافرانش باشد
مترسک
هرچند که خشک چوب این جالیزم
از جای خودم درخت برمیخیزم
از زندگی مترسکی، خسته شدم
دارم به خودم کلاغ میآویزم
عشق
گنجشکک کوچکی که در پروازی
آخر به چه چیز بال خود مینازی؟
عشق است و هزار موج و توفان، حتی
سیمرغ شوی، قافیه را میبازی
ای مرگ
آیا تک تیری در تفنگت داری ؟
یا در ته کاسه از شرنگت داری؟
دارم خفه می شوم دراینجا ای مرگ
یک ذره هوا توی سرنگت داری؟
مچاله
درخویش مچاله بوده ام پیش ازاین
خاکستر ناله بوده ام پیش از این
در من چقدر چراغ روشن شده است
دشت گل لاله بوده ام پیش از این
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰