ماجرای تلفن مشکوک پیرمرد چه بود؟
عضو خانواده خزایی دراین باره میگوید: تقریبا نیم ساعت بعد از خروج، گویا پدر خانمم احساس خطر کرده و با پسرش تماس گرفته و سعی کرده حقیقت رو بگه. ایشون گفته با یکی دونفر دارم میرم ملایر تا یه خانم رو عقد کنم و انشالله خیر هست.
او ادامه میدهد: تماس قطع میشه و پس از گذشت ۱۵ دقیقه فرد غریبهای از طریق گوشی تلفن همراه پدرخانمم با پسر مرحوم تماس گرفت و گفت من از عوامل اورژانس هستم. پدر شما را بیهوش در بیابانهای اطراف روستای بادخوره جنت آباد اسدباد پیدا کردهایم و درحال انتقال او به بیمارستان قائم اسدآباد هستیم.
او میگوید: پزشکان بیمارستان میگفتند در اثر یک علت نامعلوم و مشکوک برای پدرتان مشکلی تنفسی ایجاد شده، این درحالی بود که تا به آن روز همچنین بیماری نداشت. پدرخانمم ۳ روز در کما بود که به هوش آمد. نمیتوانست حرکت کند، زیاد اوضاع جسمی مناسبی نداشت. فقط به صورت نامشخص، کلمات “کوچه” و “پارک” رو تکرار میکرده. از طریق حرکت سر و چشم، تایید کرده که دونفر او را سوار یک خودرو کردهاند.
مرگ تلخ پیرمرد بعد از بیهوشی
با مرگ پیرمرد و شکایت خانواده او پروندهای در این خصوص در پلیس آگاهی اسدآباد همدان تشکیل شد.
داماد خانواده دراین باره میگوید: مرگ پدرخانمم مشکوک بود. شکایت کردیم تا شاید پردهای از این راز هولناک برداشته شود. همزمان با آغاز تحقیقات پلیس ما هم بیکار ننشستیم و شروع کردیم به جست وجو. وقتی به سراغ پیرمردهای همسایه رفتیم آنها گفتند مرحوم یک روز قبل به رفقای خودش در گفته که ۳۰_۴۰ میلیون در حسابم پول دارم و شاید به خاطر تنهایی به زودی ازدواج کنم.
وی گفت: در بررسیهای بعدی نیز متوجه شدیم در مسیر خانه پدرخانمم تا پارک ۳ دوربین مداربسته وجود دارد اما متاسفانه حتی با همکاری پلیس و قوه قضایی هم راه به جایی نبردیم چراکه صاحبان دوربینها رفتار مشکوکی داشتند. ولی ما به قدرت و توانایی پلیس و دستگاه قضایی برای رسیدن به قاتل و همدستان او اعتماد و اعتقاد داریم. دادستانی هم میگوید باید صبر کنید تا ماجرا روشن شود.
اما این پایان ماجرا نبود و این عضو خانواده خزایی میگوید: اینکه تا امروز هیچ فیلمی از دوربینهای مداربسته به دستمان نرسیده، و اینکه در صورتجلسه پلیس آمده است که انگشت اشاره پدرخانمم جوهری بوده و مهر امضای بانک رو همراهش داشته، به ابعاد این قتل و حادثه ماجرا بیشتر شک میکنیم.
وی اظهارکرد: در بررسیهای بیشتری که داشتیم از افراد محلی و پلیس متوجه شدیم یک تیم کاملا حرفهای با شناسایی افراد مسن و تنها که وضعیت مالی نسبتا خوبی دارند نقشهای برایشان میکشند.
تا به امروز و شواهدی که بهدست آوردهایم این است که اعضای این باند پس از کسب اعتماد افراد مسن به آنها پیشنهاد میدادند که با یک مورد خوب معرفی شوند و ازدواج کنند. بعد هم آنها را به قتل میرسانند یا بیهوش میکنند و پول هایشان را بالا میکشند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰