کد خبر : 6039
تاریخ انتشار : دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۰
-

نگاهی به نمایش سقوط در کوه مورگان

نگاهی به نمایش سقوط در کوه مورگان
نمایشنامه «سقوط در کوه مورگان» میتواند آینه‌دار هر جامعه‌ای از جمله جامعه‌ی ما باشد که افراد به مثابه بند بازانی بر لبه‌ی تیغ سنت‌ها و مدرنیته طلبی بالا و پایین می‌شوند.

گروه فرهنگی سورپرس – علی عبدالصمدی؛ سقوط در کوه مورگان نمایشنامه‌ای به قلم آرتورمیلر آمریکایی و ترجمه‌ی مشترک منیژه محامدی و مریم غیورزاده است. این نمایشنامه این شب‌ها در تالار قشقایی مجموعه‌ی تئاتر شهر به کارگردانی منیژه محامدی و با بازی محمد اسکندری، محمد نادری، مهوش افشارپناه و فرناز رهنما که بازیگران این نمایش هستند، اجرا می‌شود. تحریر این پیس به سال ۱۹۹۱ میلادی باز می‌گردد یعنی زمانی که چندان هم از ما دور نیست. داستان مردی است که برای ریاست سندیکای کارگزاران بیمه کاندیدا شده است و در راه بازگشت از سفری دور و دراز به علت برف شدید دچار سانحه و در بیمارستان بستری می‌شود. پلیس و عوامل بیمارستان با بررسی مدارک وی به خانواده اش اطلاع می دهند و تازه ملودرام شکل می‌گیرد. او مردی است دو زنه. دو زن از دو طبقه‌ی اجتماعی متفاوت در جامعه‌ای غربی. یکی دختر کشیش و با روحیاتی مذهبی و آرام و تودار و دیگری دختری امروزی و شاد و قوی که البته کارگردان با میزآن سن و تعیین لباس با رنگ‌های متفاوت توانسته است تفاوت بین دو زن را هویدا سازد. زن اول که از طبقه‌ی مذهبی تر جامعه است عموما رنگ‌های سنگین علی‌الخصوص مشکی به تن دارد و زن دوم که البته از وی چندین سال جوان‌تر است همواره لباسی با رنگ روشن (قرمز) به جلوه می آید. رنگ مشکی لباس زن نخست نمادی است از اقتدار و شوکت و صولت زنانه و در عین حال سنگینی و وقاری مذهبی ودینی و نیزنشانه‌ای می‌تواند قلمداد شود برای زنی که از دل مذهب و دین و اعتقادات قوی مذهبی پابه عرصه‌های اجتماعی نهاده است و نیز قرمز می‌تواند رنگی باشد نماد عشقی آتشین و امروزی و شاید کمی هم بی‌پروا برای زنی که طبقه‌ی اجتماعیش با همسر نخست لایمن متفاوت است و خود را امروزی و مدرن تلقی می‌نماید.

هر دو زن عقدی و رسمی قهرمان داستانند. زنی متدین که حتی دوازده سال از شوهرش مسن تر است و دختری دم بخت در خانه دارد و زنی جوان و چالاک که هفت سال است از قهرمان این داستان پسری دارد که البته در طول نمایشنامه هرگز دیده نشد. برملا شدن این جریان باعث می‌شود تا قهرمان داستان از گردونه‌ی رقابت‌های انتخاباتی کنار گذاشته شود. کش و قوس بین زن‌های آقای لایمن فلت بالا می‌گیرد. دختر بزرگش برادری دارد که هرگز او را ندیده است. اینجاست که لایمن فلت داستان آرتور میلر هملت وار بین سنت‌ها و تجددهای ساخته‌ی دست خودش می‌ماند که کدام یک را برگزیند؟ او به راستی همانقدر سنتی است که تجدد خواهد است. لایمن فلت نمادی است از مردسالاران جامعه‌ای که هم خواهان سنت‌های قدیم خود هستند و هم خواهان مدرنیته و تجدد خواهی و در عین حال به هر دو نیازمندند. ولی آنچه مهم است این است که لایمن فلت بر اساس آنچه از خود نشان می‌دهد نه تجددخواه اصیلی است و نه به راستی به سنت‌ها پایبند است. او یک تمامیت خواه مستبد است که به هر دروغ و نیرنگی متوصل شده تا به اهداف تمامیت خواهانه‌اش برسد و این آغاز یک سقوط اخلاقی است و چه قدر انتخاب سقوط در دره‌های سرد و برفگیر کوهستان مورگان هوشمندانه بوده است. کوهستانی برفگیر و سرد که همانا نمادی است از جامعه‌ای سرد و یخزده و هنوز مردسالار که البته مردش می‌خواهد با هر وسیله ای هدفش را توجیه نماید و آن را مشروع جلوه‌گر کند.

باری، انتخاب سقوط در کوه مورگان توسط منیژه محامدی می‌تواند غیر مستقیم هشدار و زنگ خطری برای اخلاقیات ما و جامعه‌ی ما نیز باشد. این نمایشنامه می‌تواند آینه‌دار هر جامعه‌ای از جمله جامعه‌ی ما نیز باشد که افراد به مثابه ی بندبازانی بر لبه‌ی تیغ سنت ها و مدرنیته طلبی بالا و پایین میشوند و گاه مانند لایمن قصه‌ی آرتور میلر به درون دره‌های برفگیر کوهستان اخلاقیاتشان سقوط می‌کنند. باری، مخاطبین آگاه این نمایشنامه با این که هرگز صدای ناقوس به گوششان نمی‌رسد اما صدای ناقوس هشدار دهنده‌ی سقوط اخلاقی را در درون ذهن خود می شنوند. و این رسالتی است که بر دوش هنرمند است. آن هم هنرمندی که خود را به جامعه‌اش متعهد می بیند.

تنها نقدی که می‌تواند به لحاظ حرفه‌ای به کار نمایش روا داشت این است که بالاخره سبک نمایش مشخص نیست. برخی از لحظات رئال بودند و برخی دیگر از پرده‌های نمایش به غایت سورئال. در جایی روح مرد زیادت خواه به پرواز در می‌آید و در جایی دیگر کاملا واقع گرایانه به کارش ادامه می‌دهد هر چند کفه سورئالیسمش از کفه‌ی رئالیسمش بسیار سنگین‌تر است. به هر روی کار، کاروزینی بود و می‌توانست در تالار اصلی شهر نیز روی سن برود که اگر چنین می‌شد منیژه محامدی و گروهش می‌توانستند مانند همیشه آبرو داری نمایند که تجربه‌ی سالیان سال این گروه گواه بر این مدعاست.

انتهای پیام/ ۱۵۱

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.