کد خبر : 13382
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۱:۰۶
-

چند قطعه شعر از یک بانوی پیشکسوت؛

بگذار این قطار هم برود

بگذار این قطار هم برود
یک شاعر پیشکسوت می‌گوید: بگذار اين قطار هم برود. سوت كورش راه را نشانت نمی‌دهد، لكوموتيوران پيرش نمی‌كشد.

به گزارش گروه فرهنگی سورپرس، فایزه سیدرضازاده از نوجوانی در زمینه ی قصه‌نویسی برای کودکان با کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان همکاری داشت وبا پرداختن به متون ادبی با رادیوی محلی و رادیو تهران در ارتباط بود. وی سپس به شعر روی آورد که حاصل آن چهار مجموعه است که مجموعه ی اول با اجرای خود شاعر بر روی لوح فشرده با نام نمایش خش دار منتشر شده است.

همچنین گلچینی از این چهار مجموعه به زبان انگلیسی ترجمه شده که آماده ی چاپ می باشد.
عنوان مجموعه ها

١ – نمایش خش دار
٢- لحظه ی آن
٣- سوزنبانی که آخرین تکه های زمین را رفوء می کند
۴ -حسی که به جا نیاوردم

چند قطعه شعر کوتاه که این بانوی شاعر و فرهیخته در اختیار سورپرس قرار داده است، را در ادامه می خوانید:

گلوله

گلوله
نام این پرنده را
سینه سرخ گذاشت.

پادری

این پادری دوست دارد
کنار پنجره بیاید
دعای باران بخواند
تو بیایی
کفش هایت بوسه هایی خیس بیاورند .

گورهای دسته جمعی

دشمن فهمید
گورهای دسته جمعی
خاک ” جونداری ست ”
حالا فرزندان کشور دوست
در جعبه های میوه ی خشک
به خانه هایشان صادر می شوند.

قطار

این قطار هم برود
ایستگاه منتظر می ماند
حتی اگر بلندگوها اعلام انصراف کنند
ریل ها بلند نظرند
راه نرفته زیاد
ببین!
برای تو دست هایش را به باد می دهد
پرچم
وگل ها دسته شده
پشت هر مسافری پنهان شوی
چراغ ها
راه تو را پیدا می کنند
دست که تکان میدهی کنایه می ریزد
وچمدان پراز گلایه را
باز نکرده می بری
بگذار این قطار هم برود
سوت کورش راه را نشان ات نمی دهد
لکوموتیوران پیرش نمی کشد
این همه نگاهت را زمین انداختی که بشکنم
خورشید خود را به کوره هم که بریزد
پلک هایم تر است
بر بند رخت
هنوز
بگذار این قطار هم برود
ما یک ایستگاه عقب تر سفر می کنیم.

انتهای پیام/ ۱۰۱

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.