کد خبر : 80710
تاریخ انتشار : شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۱
-

گفتگوی سورپرس با دکتر سید حسین عزیزی؛

از طبابت در جبهه و جنگ تا حضور فعال در زندان و هلال احمر

از طبابت در جبهه و جنگ تا حضور فعال در زندان و هلال احمر
پزشک تبریزی می گوید: از سال ۸۵ در زندان طبابت می‌کنم. چیزی که به ناخودآگاه سعی میکنم نقش پدری داشته باشم شاید سن بعضی ها از زندانی ها از من بیشتر باشد.

گروه اجتماعی سورپرس: پزشک عمومی شخصی است که به هنر درمان انواع بیماریهای عمومی تحت پوشش حوزه تخصص خود مجهز بوده و مجوز لازم برای انجام فعالیتهای شغلی خود را از مراکز معتبر دانشگاهی دریافت  کرده است. رشته پزشکی جزو دانشهای کاربردی است و رشته پزشکی عمومی مقدمه انواع تخصص هاست. با اینکه چند روزی از روز پزشک بیشتر نگذشته؛ گفتگوی کوتاه سورپرس با دکتر سید حسین عزیزی خالی از لطف نیست.

لطفا از بیوگرافی تان برایمان بگویید؟

بنده سید حسین عزیزی سال ۱۳۴۳ در خلخال ساکن تبریز به دنیا آمدم و پزشک هستم.

شما گویا از ابتدای جنگ تحمیلی در جبهه ها حضور داشتید؟

من دوست دارم  در دو بعد تخصصی صحبت کنم منظور از تخصصی از بعد رشته پزشکی، نه خاطرات تخصصی پزشکی. در زمان شروع جنگ تحمیلی بنده فرد تحصیلکرده ای بودم، دانشگاه های علوم پزشکی و دانشگاه ها در آن ایام تعطیل شدند و از طرف بسیج محلات در سال ۵۹ وارد جبهه شدم. در اولین عملیات تا آخرین عملیات در جبهه حضور داشتم، در شرایط خاص جنگی، رشادت ها و از جان گذشتگی کادر درمانی، پرستاران و پزشکان این فرموده مقام معظم رهبری که می فرمایند: فرهنگ جبهه و جنگ فرهنگ استثنایی است به ذهنم آمد.

از خاطرات آن ایام چیزی در ذهنتان هست؟

بله. هیچگاه یادم نمی رود سال ۶۲ بود مصادف با عملیات والفجر ۴، مرحله ۳، سه عزیزی از شهر تبریز به جبهه اعزام شده بودند هرسه دانشجو بودند یکی از آنها فوق لیسانس فلسفه از شیراز و دیگری فوق لیسانس ریاضی از دانشگاه شیراز و نفر سوم دانشجوی سال پنجم پزشکی از تبریز بود بعد از آموزش تخصصی بیسیم به دانشجوی پزشکی، گفتم اجازه بدید شما رو به جای بهتری بفرستم، در جواب صحبتم گفت: من بچه روستا هستم و اگه قرار بود بهتر زندگی کنم در ولیعصر تبریز زندگی میکردم و ادامه داد که ایشان را به سخت ترین قسمت جبهه که بتواند خدمات مفیدی ارائه دهد بفرستمش، اشک در چشمم حلقه بست و ایشان رو به گردان علی اصغر به عنوان بیسیم چی فرستادم خاطره ای که هیچوقت از ذهنم پاک نمی شود.

بنده در مقاطع، مکانها، عملیات ها، زمانها و لشکرهای مختلف بودم. در لشکر نجف الاشرف اصفهان یک جراح فوق تخصصی مغز و اعصاب و تک فرزندش که داروسازی دانشگاه اصفهان درس می خواند نیز آمده بودند عملیات خیبر بود و پدر را به اتاق عمل برای  جراحی فرستاده بودند و تک فرزندش از پدر اجازه می گرفت که به خط مقدم جبهه اعزام شود ولی بعد از اتمام عملیات خیبر تک فرزندش شهید شد، چون مستقیم خبر شهادت را نمی دادند به پدر ش گفتند فرزندتان مجروح شده و شما نیز مرخصی بگیرید به اصفهان برگردید ولی آن پدر جراح دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت پروردگارا شکر که پسر من هم شهید شد. مظلومیت پزشکی زمان جنگ را با این زمان مقایسه میکنم !

از چه سالی در زندان به طبابت مشغول بودید؟

از سال ۸۵ در زندان طبابت میکنم. چیزی که به ناخودآگاه سعی میکنم نقش پدری داشته باشم شاید سن بعضی ها از زندانی ها از من بیشتر باشد ولی نگاه پدرانه برای برگشت آنها به زندگی عادی داشته و دارم.

از ورودتان به جمیعت هلال احمر برایمان بفرمایید؟

بنده از سال ۷۹ وارد جمعیت هلال احمر شدم و بعنوان رئیس جمیعت هلال احمر شهرستان بناب تا سال ۸۵ از ۸۵ تا ۸۸ با توجه به نیاز بنیاد شهید وبه صورت ماموریت  به عنوان مدیر درمان مراکز جداحی های محدود  فعالیت داشتم. از سال ۸۸ تا سال ۹۱ مدیرعامل جمعیت هلال احمر زنجان شدم و از سال ۹۱ تا ۹۴رئیس جمیعت شهرستان تبریز شدم.

گویا در خانواده شما گرایش به پزشکی زیاد است کمی درباره این موضوع برایمان بگویید؟

در کل خانواده ما خانواده پزشکی است فرزندم از نفرات برتر پزشکی است، پسر عموی بنده دندانپزشک هستند و حتی فرزندانشان هم دندانپزشک هستند.

در خصوص پرکاری تان بگویید؟

بله بنده هم مرکز درمانی دارم، هم در زندان فعالیت دارم و پزشک معتمد کارخانه هافمن هستم، در مقایسه با شرایط سن و سالم می توان گفت پرکارهستم.

چه آرزویی دارید یا به آن نرسیدید؟
آرزویم شهادت بود که به آن نرسیدم، به جنگ رفتم ولی از خدا نخواستم، همیشه آرزو دارم خداوند عاقبتمان را بخیر کند.

در پایان کمی از جمیعت هلال احمر شهرستان تبریز برایمان بگویید؟
از هلال احمر خیلی خوشم می آید، هلال احمر آذربایجان شرقی، هلال احمر  سختی هست. منظور از سخت یعنی تنوع مدیریتی ایجاد شده است، زمان مدیریت دکتر محمدی هلال احمر متحول شد و خیلی بهتر شد ولی بعد از مدیریت ایشان افول پیدا کرد و آسیب دید خویشاوند سالاری در این استان زیاد اتفاق افتاده که ترمیم آن نیاز به ایثار دارد.

گفتگو از ناصر غلامی هوجقان

انتهای پیام/۱۰۱

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

حامد سه شنبه , ۴ آبان ۱۴۰۰ - ۲۲:۵۷

افسوس که خیلی از مسئولین زحمت عزیزانی چون دکتر عزیزی را فراموش کرده اند.