عجیب دختر جوان برای بخشش مهریه‌اش

راهروهای دادگاه خانواده مثل همیشه مملو از جمعیت بود. صدای گریه و فریاد کودکان از هر سمتی به گوش می‌رسید، اما در میان این همهمه‌ها سکوت پسر جوانی که پیراهن سرمه‌ای بر تن داشت و در‌حال پاک‌کردن عرق پیشانی‌اش بود، توجه مرا جلب کرد.؛
جشن طلاق؛ معضل اخلاقی؟!

جشن طلاق؛ معضل اخلاقی؟!

اشک روی گونه هایش جاری میشود و میگوید: هشت سال است که سرگردان دادگاه هستم و  همسرم طلاق نمیدهد و قاضی نیز صدور حکم را منوط به رضایت او کرده است و همانگونه که اشک هایش جاری است ٬می گوید٬ چه کسی باید پاسخگوی هدر رفتن سالهای جوانی من باشد؟!؛