۲۰
چطور میتوان از احساس حسادت، خشم انفجاری و نگرانی بیش از حد خلاص شد؟

گروه اجتماعی سورپرس: یادتون نره که شما از احساساتتون جدا هستید. حالا یعنی چی؟ یعنی به جای این که بگید من عصبانیم بگید: «من احساس عصبانیت می کنم» به جای اینکه بگید من نگرانم بگید «من احساس نگرانی می کنم» و به جای جمله «من حسودم» از «من احساس حسادت دارم» استفاده کنید. شاید به نظرتون بیاد خب به جای اینکه بگیم من آدم عصبانیم، بگیم «من احساس عصبانیت می کنم» چه فرقی تو کل ماجرا داره؟ صبر کنید یکم، الان فرقش رو میگم.
فرق اولش اینجاست که وقتی میگید من آدم عصبانی هستم به خودتون این اجازه رو صادر کردید که می تونید رفتار پرخاشگرانه داشته باشید. وقتی میگید من آدم حسودی هستم به خودتون این اجازه رو صادر کردید که می تونید رفتار خصمانه و مغرضانه داشته باشید.
ولی وقتی میگید من احساس عصبانیت دارم اینجا موضوع فرق می کنه، اینجا قبول کردید که لزوم داشتن یه احساس بخصوصی قرار نیست نوع رفتار شما رو تعیین کنه. با این نگرش شما می تونید احساس خشم داشته باشید ولی پرخاشگری نکنید، شما می تونید احساس حسادت داشته باشید ولی زیر آب کسی رو نزنید. شما بین احساس و رفتارتون تمایز قایل میشید و این تمایز فوق العادهس. شما در این حالت به این فلسفه فکری رسیدید که احساسات انتخابی نیستند ولی رفتار ما انتخابیه.
اگه بلد بشید که بین احساس و رفتارتون تمایز قایل بشید کلی تو زندگی احساسی تون جلو افتادید.
مردم همیشه از من می پرسند که چه جوری میشه با ترس از شکست کنار بیایم؟ یا چه جوری از طرد شدن نگران نشیم؟ من هم همیشه میگم ترس و نگرانی ناشی از شکست و طرد شدن کاملاً یه احساس طبیعی و نرماله، اتفاقا اگه از شکست و طرد شدن نگران نشی یا نترسی حتماً یه جای مغزت ایراد داره اما موضوع مهم اینه که اجازه ندی با ترسهات و نگرانیهات برای خودت و بقیه شناخته بشی. باید هدفت این باشه که بتونی احساسات رو بپذیری ولی اجازه ندی این احساسات رفتارت رو طراحی کنه، در واقع نباید بذاری نوع احساساتت، هویتت رو تعیین کنه.
چون مغز ما آدمها در هر حالتی و در هر مکان و زمانی برای تولید افکار بد و منفی طراحی شده و این مکانیسم ذهنی هیچ وقت قرار نیست تغییر بکنه. هر کاری کنید هیچ وقت نمی تونید از شر افکار بد و منفیتون خلاص بشید. تنها کاری که شما می تونید انجام بدید اینه که اول از همه احساساتتون رو قبول کنید. در مرحله دوم، خودتون رو از اون احساسات جدا بدونید و در مرحله سوم، به کار و زندگیتون برسید.
تا زمانی که سعی در حذف فکر یا احساسی داشته باشید، اون رو فقط قویترش می کنید. هر چقدر روی احساسی بیشتر تمرکز کنید اون احساس رو قویتر می کنید. احساسات منفی مثل باتلاقی هستن که هر چقدر برای فرار از آن تقلا کنید، بیشتر در آن فرو میرید، خشم، غم، گناه، ترس، حسادت و هر احساس دیگه که در وجودتون تجربه میشه رو بپذیرید. رفقا، در تمام مدتی که دارید تلاش می کنید که احساساتتون رو از رفتارتون متمایز کنید یادتون باشه که اولاً این شرایط موقتی هستن و نه دائمی، دوما این احساسات تقصیر کسی نیستن و این افکار و احساسات همیشه هستن مگر تو تابوت وسط قبرستون.
اخیرا یه کتابی می خوندم با عنوان:
Acceptance and Commitment Therapy: The Process and Practice of Mindful Change از آقای استیون هایز Steven Hayes که در برخورد با احساسات منفی یه نکته بامزه ای رو گفته بود که الان خدمتتون میگم. اولش یکم برام مسخره اومد ولی از ایده کلی اش خوشم اومد.
ایشون میگه اگه یکم باهوش باشیم می فهمیم که از شر احساسات منفی مون نمی تونیم خلاص بشیم پس بهتره به جای جنگیدن باهاشون ازشون تشکر کنیم و باهاشون رفاقت کنیم. میگه من از احساس نگرانیم به خاطر مهمونی امشب واقعا ممنونم، چون باعث میشه من بتونم کارامو به سرعت انجام بدم تا بتونم برای آماده شدنم وقت بخرم. یا اینکه من از عصبانیتم نسبت به رئیس ام ممنونم چون نشون میده چقدر من به خودم بها میدم.
پس بیاییم یه بار با هم مرور می کنیم:
رفقا قرار شد تو مرحله اول همه طیف از احساساتتون رو قبول کنید و باهاشون گلاویز نشید، بذارید باشن. تو مرحله دوم، خودتون رو از اون احساسات جدا بدونید و در مرحله سوم، در کنار اون احساسات، به کار و زندگی تون برسید.
* دکتر روح الله کریمی روان شناس و استاد دانشگاه
انتهای پیام/ ۱۰۱
برچسب ها :احساسات منفی ، افکار منفی ، خشم ، نگرانی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱