علی اصغر عنابستانی نامی است که ناگهان در ایران معروف شد! علت این معروفیت اما کار و تلاش و پیگیری مشکلات مردم نبود بلکه او به خاطر توهین به مامور وظیفه راهور و درگیری با او و (احتمالا) سیلی زدن به صورت این سرباز وطن معروف شده است؛ توهینی که در نگاه نمادین، همه مردم این سرزمین را دربرمی‌گیرد.

از سوی دیگر محمدمهدی عباسی نام نوجوان ۱۴ساله مشهدی است که با مشاهده ریل آسیب‌دیده و اطلاع آن به مسؤولان راه‌آهن از تکرار فاجعه قطار و مرگ ده‌ها مسافر جلوگیری‌کرد. اقدامی که در نگاه نمادین، نجات یک ملت است.

عنابستانی و عباسی؛ دو نام تقریبا از یک منطقه این سرزمین. اما یکی در تهران به حرکت در مسیر «تندرو» معروف است و آن یکی در مشهد به فداکاری و ایفای نقش مسئولیت اجتماعی شهره شده است.

دو نام تقریبا مشابه. هر دو با عین شروع می‌شوند. اما این «عین» کجا و آن «عین» کجا؟ یکی می‌بیند و آن یکی می‌زند! یکی ادعای بصیرت و دیدن دارد اما آن یکی بدون ادعا، بصیر و بیننده است.

عنابستانی و عباسی؛ یکی در خط ویژه تهران بدون مجوز می‌چرخد و «تند» می‌رود و آن یکی لب خط راه‌آهن مشهد زندگی می‌کند و هیچ امتیازات «ویژه» و غیرقانونی ندارد. حتی امتیازات قانونی هم ندارد!

یکی در خانه ملت است و آن یکی خود ملت است. یکی از مردم مایه می‌گذارد و دیگری مردم را نجات می‌دهد. یکی از شانه‌های مردم بالا رفته به خانه ملت رسیده اما آن یکی شانه‌هایش را پایین ٰآورده و ریل شکسته را دیده است و ملتی را نجات داده.

عنابستانی و عباسی؛ یکی راه مردم را در پایتخت می‌بندد و دیگری راه قطار را در مشهد باز می‌کند. این یکی پرسروصدا است و آن یکی بی‌سروصدا.

دو نام تقریبا مشابه. عنابستانی و عباسی؛ اما تفاوت بارز آنها چیست؟ یکی‌شان نامش را در «نون اضافه» پیچیده و دیگری شاید برای لقمه نانی باید هزاربار بیشتر تلاش کند. یکی نون اضافه دارد و آن یکی هیچ حرفی را کم ندارد!

انتهای پیام/ ۱۲۳