هدیه یک معلم به معلولین قائمشهر

به گزارش سورپرس، پای ویروس کرونا که به میان جامعه باز شد سختیهای برخی از شغلها را بیشتر نشان داد، معلمی یکی از این شغلها بود که اکنون حتی در روزهای کرونایی بیشتر وقتشان در فضای مجازی در کنار خانوادهها درگیر آموزش و یادگیری دانشآموزان است و در این زمینه دغدغه دارند.
باید گفت، معلمی شغلی نیست که تنها در ساعات تدریس خلاصه شود بهویژه در این ایام که فکر و ذهن معلمان دیگر تصحیح ورق امتحانی و طرح و سوال و سایر نیست بلکه به این فکر میکنند که چگونه جذابیت و خلاقیت را چاشنی کلاس درس خود کرده و کلاس فردا را چگونه شروع و چطور تمام کنند و در این میان حتی برخی معلمان خوش ذوق برای بالا بردن اطلاعات دانشآموزان به آنان کتاب معرفی میکنند تا سطح اطلاعات و معلوماتشان را بالا ببرند.
خبرنگاران مازندرانی این بار به سمت رضا عبداللهپور معلم کتابخوان قائمشهری و مبدع بوستان کودک رفته که کتاب را در ویترین مغازه قرار میدهد و هر فردی خواست میخواند،دوست داشت برمیگرداند و یا اینکه دست به دست میچرخاند.
این معلم در فروشگاه خود، قفسهای را ویژه این کار قرار داده و کتابها دست به دست میچرخد و با این کار به افرادی که توان خرید کتاب را ندارند ولی علاقهمند مطالعه هستند، کمک میشود.
عبداللهپور علاقه زیادی به کتاب خواندن دارد و اهل مطالعه است و با این نیت که تاثیر کتاب را روی زندگیش دیده دوست دارد افراد زیادی بخوانند که روی زندگی آنان نیز تاثیرش را بگذارد.
*ایجاد شغل برای ۲۰ نفر در بوستان
این معلم که ۲۹ سال سابقه تدریس دارد همواره برای تشویق دانشآموزانش به دنبال کادوهای کوچک و بزرگ بوده و همیشه کتاب خریداری میکرده و به بهانههای مختلف به دانشآموزان هدیه میداده و همین موضوع موجب شد جرقه بزرگی در زندگیش زده شود و وی به همراه دو برادر و یک خواهرش کتابفروشی دایر کردند که اکنون بعد از ۱۵ سال این کتابفروشی تبدیل به بوستان کتاب شده و برای ۲۰ نفر شغل ایجاد شده است.
رضا عبداللهپور این معلم قائمشهری در اینباره در گفتوگویی خبری میگوید: مطالعه را از نوجوانی با خواندن مجله شروع کردم چرا که از همان دوران علاقه خاصی به مطالعه داشتم و البته در طول زمان به نویسندگی هم علاقهمند شدم و حتی دو کتاب هم نوشتم ولی بعدها بهدلیل مشغله کاری دیگر نتوانستم نویسندگی را ادامه دهم.
همیشه کتابهایی را که میخواندم به اطرافیانم توصیه میکردم و کتابم را در اختیارشان قرار میدادم تا مطالعه کنند.
روزانه بین یک تا دو ساعت مطالعه میکنم
وی اضافه میکند: روزانه بین یک تا دو ساعت مطالعه میکنم و سالانه تا ۸۰ کتاب میخوانم به اعتقاد من تاثیر کتاب در زندگی انسان انکارناپذیر است البته در طول سالیان سال مشخص شده و حتی میتواند مسیر زندگی انسان را تغییر دهد.
میگوید؛ آموزگار پایه سوم ابتدایی هستم و کتاب خواندن را همواره به دانشآموزانم توصیه میکنم که تاثیرش را بر روانخوانی شاگردانم دیدم و برای تشویق دانشآموزان به خواندن و مطالعه بازیهای فکری سر کلاس درس در اختیار دانشآموزان قرار میدهم بهطوریکه در روزهای غیرکرونایی که دانشآموزان سر کلاس درس بودند دانشآموزانم در زنگهای تفریح بیدردسرترین دانشآموزان مدرسه بودند.
عبداللهپور بیان میکند: البته مطالعه من خللی در انجام کارهای شخصی و روزانه زندگیم وارد نمیکند بلکه در زمانهای مرده زندگیم مطالعه میکنم و همواره کتاب همراهم است به عنوان در روزهای غیر کرونایی در زندگ تفریح کتاب میخواندم.
وی گفت: قطورترین کتابی که خواندم تاریخ تمدن ویل دورانت بود که خواندن آن پنج سال طول کشید و ۱۰هزار صفحه کتاب بود البته اینکه چطور ترغیب شدم که این کتاب را خریداری کرده و بخوانم ماجرایش به سالهای پیش برمیگردد که در یکی از کتابهای درسی در پاورقی کتاب متن جالبی دیدم که منبع آن تاریخ تمدن ویل دورانت بود و این کتاب در سال ۸۱ بهصورت اقساطی خریداری کردم و مطالعه آن در طول پنج سال خیلی برایم لذت بخش بود.
این معلم کتابخوان یادآور میشود: وقتی ۲۰ سالم بود در یکی از مناطق دورافتاده سوادکوه مشغول تدریس بودم و همیشه در مسیر رفت و آمد به محل کارم پشت باجههای روزنامه فروشی میرسیدم باید خودم را کنترل میکردم چون درآمدم کفاف خرید روزنامه را نمیداد و باید جلوی خودم را میگرفتم ولی وقتی از مقابل باجه روزنامهفروشی رد میشدم با خودم میگفتم روزی همه شما را میخرم و از مقابلش رد میشدم و این کار هر روزم بود و اکنون از آن روزها تنها یک خاطره باقی مانده است.
خاطره آن روزها به من درس خوبی داد بهطوریکه طی این سالها همیشه یکی از کارهایم در طول سال رفتن به نمایشگاه کتاب است و در طول سال طولهای خودم را جمع میکنم و کتابهایی که میخواهم را لیست میکنم تا بتوانم از خواندن کتابها لذت ببرم.
این معلم میگوید: کتابهایی که خریداری میکنم را کنار کتابخانه روی زمین ردیف میکنم و هر جلدی را که خواندم در کتابخانه قرار میدهم.
الان کتاب نخوانده ندارم و باید در نمایشگاه بچرخم تا بتوانم کتابی که جز علاقهمندی است را پیدا کرده و خریداری کنم و اکنون خریداری کتاب برایم سختتر شده است.
این معلم مازندرانی میگوید؛ به پیشنهاد مشتریانم در بوستان کتاب کار خوبی که انجام دادیم این بوده، سربطریهای نوشیدنیها را جمعآوری کرده و تاکنون برای به ۳۰ نفر از نیازمندان ویلچر اهدا کردیم البته این کار همچنان ادامه دارد.
به اعتقاد من چیزی به نام آرزو در زندگیم ندارم چون از ۱۴ سالگی وارد حرفه معلمی شدم و معلمی برایم شغل نبوده بلکه علاقه من بوده و با همه شاگردانم در ارتباط هستم چون معلمی را هیچ وقت به عنوان شغل انتخاب نکردم و همیشه از بودن در کنار بچهها لذت بردم و میبرم.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰