واکنشهای انفعالی رسانهای و سیاسی به اهانتکنندگان به مقدسات اسلامی

گروه فرهنگی سورپرس: جلال چراغی* در یادداشتی نوشت: طی روزهای گذشته عبارتها و اصطلاحاتی چون «قرآن سوزی» در رسانههای عربی و اسلامی کاملاً جا افتاده است و بهکار میرود. زمانی که بهکارگیری یک اصطلاح درباره یک عملدر سطح واژگانی رایج و عادی شود، مقدمهای برای عادی شدن خود آن عمل و قبحزدایی از آن خواهد بود.
نسخه عربی و خلاصه این یادداشت در روزنامه «رأی الیوم» لندن منتشر شد که در آن آمده است:اینکه شخصی ناقصالعقل برای دومین بار در ملأ عام و با حمایت و حفاظت نیروهای امنیتی و پلیس، اقدام به سوزاندن و پاره کردن اهانتآمیز کتاب مقدس مسلمانان کند، اقدامی است کهبا هدف تحریکنزدیک به دو میلیارد مسلمان صورت میگیرد.
بر اساس نظریه «کنش» و «واکنش» در تحلیل گفتمانها، هدف اصلی از این کنش، برانگیختن و ایجاد «واکنش» و سپس بهرهبرداری رسانهای از این «واکنش»هاست که عمدتا نیز این واکنشها حسابنشده صورت میگیرد و در نتیجه ضریبی چند ده برابر بر همان کنش میدهد.
با تأمل در نوع واکنشهای صورتگرفته در کشورهای اسلامی به این نوع اقداماتی که بهقطع در آینده علاوه بر سوئد در کشورهایی چون فنلاند، هلند، کانادا و کشورهای اروپایی نیز تکرار خواهد شد، میتوان گفت این واکنشها نه تنها بازدارنده نیست بلکه در راستای اهداف طراحان چنین اقداماتی است، زیرا هدف از این دست از اقدامات، برانگیختن احساسات دینی و عواطف مسلمانان در کف خیابانها و نه در محافل سیاسی و دینی و مراکز تصمیمگیری است که چنین واکنشهایی نیز متاسفانه، بدون ابتکار عمل و اقدام عملی، در واقع، تحریک و تشویق مسلمانان به نشان دادن «واکنشهای انفعالی و خیابانی» صورت میگیرد که در واقع آب به آسیاب طراحان چنین اقدامات ضد دینی ریختن است.
به میان آوردن پای مقدسترین نماد یک دین در قالب واکنشی نسنجیده و حسابنشده به یک کنش اهانتآمیز به همان نماد مقدس، هر دو به یک نتیجه منتج خواهد شد که هدف اصلی دشمن است، زیرا هدف اصلی از اهانت به آن نماد مقدس، بزرگنمایی و برجستهسازی این اقدام اهانتآمیز است که بزرگنمایی و برجستهسازی واکنش انفعالی نیز همان هدف دشمن را محقق خواهد ساخت.
بنابراین، نتایجی که از واکنشها حاصل میشود نباید با اهداف و نتایج مورد انتظار از کنش، همسویی و انطباق داشته باشد، بههمینعلت، واکنشها نباید عاطفی، احساسی، سطحی و بدون ابتکار عمل باشد. نمونه بارز چنین واکنشی در جنگ صفین بین سپاه امام علی (ع) و سپاه معاویه رخ داد که در آن سپاه امام علی بر خلاف خواست فرمانده خود، از روی احساس و جهل و بدون ابتکار عمل، به خدعه دشمن در برنیزه کردن نسخه های قرآن واکنش نشان داد که نتیجه آن با هدف طراحیشده دشمن یکی شد و در نتیجه سبب نجات دشمن از شکست حتمی شد. در حوادث کنونی نیز، طراحان چنین اهانتهایی، از نوع واکنشهای احتمالی مسلمانان شناخت و آگاهی کامل دارند و درصدد بهرهبرداری از واکنشهای آنها هستند.
بر این اساس، اینکه مسلمانان در واکنشهای خود قرآن به دست گیرندو به واکنشهای خیابانی و صدور بیانیههای بینتیجه، اقدام کنند، تحققبخش هدف طراحان چنین توطئههایی خواهد بود، زیرا اساساً، هدف اصلی «طرح موضوع قرآن» با هدف اعتبارزدایی و قداستزدایی از آن است.
یکی از شگردهای رسانهای و تبلیغی رسانههای حرفهای که در پیوست با اقدامات خبیثانه علیه یک دین یا یک ملت صورت می گیرد، بهرهبرداری از ظرفیتهای رسانههای همان ملت و دین است. به این معنا که تلاش میکنند رسانههای آنها را به دام بیندازند و آنها را در جهت اهداف خود بهکار گیرند. در چنین مواردی، غربیها تلاش میکنند علاوه بر بهکارگیری رسانههای خود، رسانههای مخالف خود را نیز به نشان دادن واکنش مورد نظر خود سوق دهند.
در مورد اهانت اخیر به قرآن کریم در سوئد نیز رسانههای غربی مانند بی بیبیسی (در نسخههای مختلف انگلیسی، عربی، فارسی و..) بر واکنشهای صورت گرفته و نه کنش که اقدامی کاملاً سخیف و بیارزش بود، متمرکز و واکنشها را برجستهسازی کردند که در واقع، بهطور غیر مستقیم برجستهسازی و بزرگنمایی کنش با تأثیرگذاری بیشتر بهشمار میرود بدون اینکه متهم شوند.
اساساً، طبیعت و جنس این اقدامات، نشاندهنده این است که دست صهیونیستها در کار است. یهودیان افراطی و صهیونیست کینه دیرینه و تاریخی از اسلام و قرآن و مسیحیت دارند. دراینباره، «میخائیل بن آری» از تندروهای صهیونیست و معلم «ایتامار بن گویر» وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی سال ۲۰۱۲ یک جلد انجیل را که یک مؤسسه مسیحی به وی هدیه کرده بود در کنست پاره کرد و به سطل زباله انداخت. همچنین، در مراسم پرچم که صهیونیستها هر سال در منطقه قدیمی قدس برگزار میکنند و با حرکت از کوچه پس کوچههای فلسطینیها، به نبی اکرم (ص) و عربها فحش و ناسزا میگویند.بنابراین، جز یهودیان صهیونیست، اتباع هیچ دینی به ادیان دیگر بهویژه اسلام اهانت نمیکنند و قداستزدایی و اعتبارزدایی از آن را در اولویت اول برنامههای خود قرار نمیدهند.
در اینجا، مهمترین سوالی که مطرح است درباره اهداف پشت پرده این اقدام است که باید گفت، هدف اول از این اقدامات «اعتبارزدایی» و «قداستزدایی» از قرآن کریم است. بهلحاظ رسانهای رسانههای غربی که متاسفانه رسانههای کشورهای اسلامی نیز در دام آنها افتادهاند درصدد «عادیانگاری» چنین اهانتهایی با استفاده از شگرد اصطلاح و عبارتسازی هستند. طی روزهای گذشته عبارتها و اصطلاحاتی چون «قرآن سوزی» در رسانههای عربی و اسلامی کاملاً جا افتاده است و بهکار میرود.
زمانی که بهکارگیری یک اصطلاح درباره یک عمل در سطح واژگانی رایج و عادی شود، مقدمهای برای عادی شدن خود آن عمل و قبحزدایی از آن خواهد بود. این شگرد و تفرند تبلیغی یادآورد سیاست عملی رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها برای سیطره بر اراضی آنهاست که به سیاست «تحمیل امر واقع» یا «در برابر عمل انجامشده قرار دادن» معروف است که با همین سیاست اراضی فلسطینیها را اشغال کرده است.
دومین هدفی که عاملان این اقدام دنبال میکنند، «تخلیه انرژی» مسلمانان و کشورهای اسلامی است. طراحان این اقدام زمانی که درصدد اجرای پروژههای بزرگی علیه مسلمانان باشند مانند سیطره بر آثار و مقدسات اسلامی در مجموعه مسجد الاقصی (تقسیم مکانی) پس از تقسیم زمانی آن -که دیگر به امری کاملاً عادی تبدیل شده است- به فکر تخلیه کردن و به تحلیل بردن انرژی مسلمانان می افتند تا رمقی برای آنها برای واکنش نشان دادن نماند.بههمینعلت اهانت به مقدسات اسلامی، بهصورت کاملاً وقیحانه صورت میگیرد تا مسلمانان با تمام توان و ظرفیت بهصورت واکنشهای خیابانی، که از نظر آنها واکنشهای نمایشی است، انرژی خود را به تحلیل برند و تخلیه کنند.
طراحان این اقدامات با نبضسنجی و واکنشسنجی که از ملتها و دولتهای اسلامی دارند، اطمینان دارند که چنین اهانتهایی سبب وحدت مسلمانان بهویژه کشورهای اسلامی نخواهد شد که اگر چنین بود تاکنون در نتیجه اهانتهای مکرر به مقدسات آنها در فلسطین یا حتی در کشورهای غربی، شکل گرفته بود.
سومین هدف منحرف کردن افکار عمومی از مسائل و رخدادهایی است که ممکن است در کشورهای اروپایی رخ دهد. اهانت به قرآن کریم در سوئد همزمان با تظاهرات و اعتراضها در فرانسه صورت گرفت، تظاهراتی که عامل اصلی آنها مهاجران مسلمان بود و ممکن بود به دیگر کشورهای اروپایی مانند انگلیس و آلمان نیز کشیده شود. اکنون اما با به راه انداختن چنین اقدام موهنی، تظاهرات و اعتراضها درفرانسه به فراموشی سپرده شد و خطر کشیده شدن آن به دیگر کشورهای ارپایی نیز از بین رفت.
نکته ضروری دراینباره، نوع واکنش کشورهای اسلامی و رسانههای آنهاست. نخست، کشورهای اسلامی باید در قالب نهادها و سازمانهای مشترکی که دارند، تصمیمهای مجازاتی علیه کشورهایی اتخاذ کنند که چنین اقدامات اهانتآمیز در آنها صورت میگیرد، اقداماتی دیپلماتیک مانند تحریم کالاها و محصولات این کشورها از محصولات کشاورزی و دامداری گرفته تا تولیدات صنعتی؛ جلوگیری از ورود گردشگران خود به این کشورها و تحریم نفتی آنها و نیز محدود کردن روابط دیپلماتیک با آنها یا اقداماتی در قالب اشخاص دینی و موسسات دینی مانند صدور فتواهایی علیه محصولات و کالاهای این کشورها.
با این اقدامات در واقع، واکنشها مبتنی بر ابتکار عمل خواهد بود نه واکنشهای انفعالی و احساسی. در سطح رسانهای نیز، رسانههای کشورهای اسلامی به جای بزرگنمایی کنش که در واقع، بهصورت غیر مستقیم به قبحزدایی از این اقدام موهن کمک میکند، باید ملتهای اسلامی را تحت فشار قرار دهند تا از دولتها بخواهند علیه کشورهای حامی اهانت کنندگان اقدامات مجازاتی اتخاذ کنند. همچنین، این رسانهها باید اشخاص دینی و دولتهای اسلامی را برای اتخاذ تصمیمهای سیاسی و دینی علیه دولتهای حامی چنین اهانتهایی، مجبور کنند.
*کارشناس سیاسی و رسانهای
انتهای پیام/۱۰۱
برچسب ها :جلال چراغی ، قرآن سوزی ، مقدسات اسلامی ، واکنشهای انفعالی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰