نگاه از سر امید یا ناامیدی

گروه اجتماعی سورپرس ـ سهیلا طایی؛ در ۲۰ سال اخیر نسبت جمعیتی که در جهان در فقر مطلق زندگی میکنند، تقریبا نصف شده است. در همه کشورهای کم درآمد ۶۰ در صد دختران تحصیلات ابتدایی خود را به پایان میبرند. ۸۰ درصد مردم جهان به برق دسترسی دارند. در ۱۰۰سال گذشته مرگ و میر براثر بلایای طبیعی به کمتر از نصف کاهش یافته است.
اگر روند اینچنین مثبت و رو به جلو هستند، چرا ایران ۴۰ سال پیش را بهتر میدانیم؟ چرا مادرانمان میگویند آن زمان مزه سیبها هم فرق داشت؟ چرا به گونه ای از گذشته تعریف میکنند که انگار بهشت برین بوده و هرساله زندگیشان رو به افول رفته است؟ با آنکه تبعیض میان زن و مرد بیشتر بود، کودکان کمتر در مقابل بیماریها واکسینه می شدند و بسیاری تا ۵ سالگی بیشتر زنده نمیماندند، بهداشت عمومی بسیار ضعیفتر بود، خانه ها در مقابل زلزله و بلایای طبیعی مقاومت اندکی داشتند، فقر مطلق بیش از اینها بود، امید به زندگی بین ۵۰ تا ۳۰ سال بود، هرساله چند نفر در چاله های فاضلاب میافتادند و جان خود را از دست میدادند؟
پیش از این دنیا به دو بخش کشورهای کم درآمد و کشورهای پردرآمد تقسیم میشد اما امروزه دنیا به ۴ بخش تقسیم میشود و برچسبهای قدیمی دیگر کاربردی ندارند. چنانچه جمعیت دنیا را ۷ میلیارد نفر در نظر بگیریم، یک میلیارد نفر در کشورهای سطح یک، ۳ میلیارد نفر در کشورهای سطح دو، ۲ میلیارد نفر در کشورهای سطح سه و یک میلیارد نفر در کشورهای سطح چهار زندگی میکنند.
بدین معنا که ۵ میلیارد نفر در کشورهای با درآمد متوسط زندگی میکنند؛ یعنی همان گستره استاندارد زندگی که ساکنان اروپای مرکزی و آمریکای شمالی دهه ۵۰ میلادی داشتند! در ایران فقر وجود دارد، اما این فقر نسبی است نه فقر مطلق. چند نفر پابرهنه هستند؟ چند نفر بدون خوردن هیچگونه مواد غذایی به خواب میروند؟
جهان امروز ما بهشت برین نیست، اما مراقب مقایسه ها باشیم، مراقب حدهای افراطی باشیم که گاهی به شدت ناعادلانه قضاوت میکنند. اگر جایی آن وسطها بین مردمی با درآمد متوسط زندگی میکنیم و خود را فقیر ندانیم, از بالا نگاه نکنیم, نگاه از بالا همه را یک سطح و اندازه نشان میدهد. از بالای طبقه ۱۵ ساختمان متوجه خودروی تولید امسال یا ۱۵ سال پیش نمیشویم، بلکه فقط یک خودرو میبینیم. در مورد فقر هم همین است کسی که از بالا نگاه میکند تمام داشتههای کم و متوسط را نداشته میانگارد.
نتیجه اینکه اوضاع کاملا بر وفق مراد نیست. صید بی حساب و بدترشدن وضعیت دریاها، سقوط بازار مسکن، جنگهای خاورمیانه و تروریسم و بحرانهای دیگر را نمیشود دستکم گرفت. نگاهی به آمار رسمی سازمان ملل نشان میدهد همه چیز در حال بهتر شدن است، اما آنقدرها که باید، در مطالب ژورنالیستی به آن پرداخته نمیشود و بیصدا و مخفی از پیشرفت بشر حرف میزنیم. در سال ۱۸۰۰ میلادی تقریبا ۸۵ درصد انسانها در فقر مطلق زندگی میکردند. سوئدیها از گرسنگی میمردند و کودکان بریتانیایی در معادن زغال سنگ زندگی میکردند, متوسط امید به زندگی ۳۰ سال بود و بسیاری برای ذخیره و انتقال غذا به کیسه های پلاستیکی دسترسی نداشتند و سطل آب و صابون در اختیار بخش خاصی از جامعه بود.
بیاییم به غریزه توجه بیشتر به بدیها غلبه کنیم، هرچند که ذهنمان معمولا از یادآوری بدبختی ها و بیرحمی های گذشته خود و بچه هایمان خودداری می کند. اما همیشه می توان حقیقت را در گورستانها پیدا کرد.
کارشناس مسائل اجتماعی
انتهای پیام/۱۰۱
برچسب ها :انسانها ، جهان فقر ، سهیلا طایی ، کره زمین ، کیفیت زندگی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰