کد خبر : 142608
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۱
-

«عروسک جانمازی»؛ از جنس نور و معطر در سجاده مادربزرگ‌ها

«عروسک جانمازی»؛ از جنس نور و معطر در سجاده مادربزرگ‌ها
امروزه "عروسک جانمازی" فقط دریاد و خاطر مادربزرگ ها به جا  ی مانده است و نسل بعد از آنان از وجود این عروسک هیچ گونه اطلاعی ندارند

گروه فرهنگی سورپرس فاطمه قلی پور؛* عروسک‌ها همیشه همراه انسان‌ها بوده‌اند. به همین خاطر، تاریخ پیدایش اولین عروسک هم به همان سال‌های نخستین حضور انسان‌ها به روی این کره‌ی خاکی برمی‌گردد. اولین عروسک‌ها با استفاده از چوب، گل، سنگ و ساخته می‌شدند.

تاریخچه عروسک در ایران نیز به سال‌ها پیش از ورود اسلام باز می‌گردد. اما اطلاعات زیادی درخصوص این عروسک‌ها و اسباب‌بازی‌ها در دست نیست. این عروسک‌ها مجسمه‌های ظریفی از انسان، چهارپایان و پرندگان بوده‌اند که از سفال و چوب و سنگ ساخته می‌شدند.

عروسک در لغت به معنای لعبتی است که دخترکان با آن بازی می‌کنند. عروسک‌ها معمولا به وسیله پارچه و چوب ساخته می‌شده‌اند. امروزه ساخت عروسک‌ها گسترده‌تر شده و از ابزار متنوع‌تری برای ساخت آنها استفاده می‌شود.

عروسک‌های بومی، عروسک‌هایی هستند که فرهنگ، تاریخ و رسوم یک منطقه را زنده نگه می‌دارند. این عروسک‌ها توسط مردمان مناطق مختلف ساخته می‌شوند و هر کدامشان قصه‌های شنیدنی در دل خود دارند. عروسک‌های بومی فریاد دست زنان، دختران، مردان و پسران روستای محل تولد خود هستند. فریادی که شاید مدت‌ها خاموش مانده و شنیده نشده است. عروسک‌های بومی را می‌توان به عنوان سفیران فرهنگی هر منطقه دانست، سفیرانی که از دل آن خطه بوجود می‌آیند و به دیگر مناطق سفر می‌کنند تا پیام‌آور حرف خاصی باشند. این عروسک‌ها هرکدامشان راوی قصه و افسانه‌ی مخصوص به خودشان، فرهنگ، رسوم، بوم و ساختارجامعه هستند.

عروسک های مردمان بومی، ساده و کم هزینه هستند. پوشش عروسک ها از پارچه های دور ریز بوده و پیکر آنان از چوب است. گفتنی است هر عروسک روایتگر ویژگی روانی سازنده اش می باشد. به همین دلیل است که با دیدن عروسک های دست ساخت می توان به هویت مردمان هر منطقه، آیین ها و باورهای مردم شان پی برد. “عروسک جانمازی” نام عروسک دست ساز و پارچه ای بخش بسطام از توابع شهرستان شاهرود می باشد. در گذشته های دور مادر بزرگ ها از اضافات پارچه های لباسی که به آن در اصطلاح سر قیچی می گویند مبادرت به دوخت عروسک می نمودند. عروسک های جانمازی معمولا از پارچه های سبز و قرمز رنگ، جنس ساتن، نخ، مخمل و ترمه دوخته می شد. گفتنی است این عروسک نماد و نشانی از عروسک های قابل احترام و مقدس بوده که جایگاهش فقط درون سجاده و جانماز مادر بزرگ ها بود. عروسک جانمازی برخلاف سایر عروسک ها وسیله  بازی دختران نبوده بلکه دختران با احترام و ادب با آن رفتار می نمودند.

با توجه به تحقیق ها و پژوهش­های میدانی به عمل آمده درباره تاریخچه ساخت “عروسک جانمازی”به نظر می رسد که حداقل ۱۵۰سال از عمر این اثر می گذرد. زنان سالخورده روستا به یاد می آورند که مادرانشان این عروسک را برای جانمازشان می دوختند. هیچ سند قابل لمسی برای قدمت بیش از این اثر بدست نیامده اماقطع به یقین راز ساخت این عروسک از سالیان قبل باقی مانده است.

امروزه “عروسک جانمازی” فقط دریاد و خاطر مادربزرگ ها به جا ی مانده است و نسل بعد از آنان از وجود این عروسک هیچ گونه اطلاعی ندارند و این موضوع را مهم نموده که از خاطرات مادربزرگ ها کمک گرفته و از آنان خواسته ایم پس از گذشت سالیان طولانی عروسک “جانمازی “را دوخته و آن را احیا نمایند . چرا که در سالیان دور عروسک های دست ساز بسیار مرسوم بوده و در اغلب خانه ها در دست کودکان به چشم می خورد. اما امروزه با توجه به تغییر در سبک و شیوه زندگی وتغییرات بسیار چشم گیر در شکل و نوع اسباب بازی ها به فراخور زندگی امروزی دستخوش تغییرات جدی شده است و هرروز اسباب بازی  های جدیدی وارد بازار می گردند که با ورودشان به خانه های مردم موجب کم رنگ شدن ارزش های گذشته و جایگزین شدن ارزش های غیر بومی شده است.

نکته قابل توجه و تامل اینکه  با منسوخ شدن” عروسک جانمازی “و نمادهای محلی این چنینی بسیاری از باورها،آداب و رسوم و فرهنگ بومی منطقه فراموش گردیده است .

گفتنی است که با حفظ و احیای این عروسک می توان روح تازه و جدیدی به آن در میان سجاده ها داده و  دخترانی که به سن تکلیف رسیده اند با اهدای این عروسک درمیان جانماز شادی، لبخند و شهد عبادت را برایشان دو چندان نمود.

شایان ذکر است که در جریان مطالعه و پژوهش میدانی در خصوص عروسک های بومی به روستاهای اطراف بخش بسطام رسیدیم که در سالیان دور مادربزرگ ها “عروسک جانمازی “را برای جانماز خود می دوختندکه با تحقیقات بعمل آمده تعدادی محدود از زنان سالخورده شهر بسطام و روستای ابر در خاطر و ذهن شان این عروسک را به یاد داشتند.

عروسک ها فقط مخصوص بازی کودکان نبودند بلکه گاهی نقش اول برگزاری مراسم محسوب می شدند و به  مرور جایگاهی در باورها و اعتقادات مردمان پیدا کردند. می توان اینچنین گفت که عروسک هم بخشی از آداب و رسومی شد که به ترتیب اجرا می شده و جزِئی از آیین ها و مراسم محسوب می شد و حتی در بعضی نقش رسوم محوری داشتند.

اندازه این  عروسک حدودا هفت الی هشت سانتی متر است. معمولا پارچه سر عروسک از جنس مخمل یا ساتن  سفید یا سبز رنگی دوخته می شد. ابتدا پارچه مخمل را بصورت دایره به ابعاد ۳در۳سانتی متر برش داده و درون آن را با گل محمدی پر نموده و با  نخ و سوزن دورادور آن را دوخته و نوار یراقی به جهت زیبایی  دورگردن عروسک  می دوزند. سپس به اندازه شش سانتی متر پارچه ساتن سبزرنگ  یا ترمه را برش زده به ناحیه گردن عروسک می دوختند بدین ترتیب پیکره عروسک شکل می گرفت. به منظور تزئین و زیبایی لباس عروسک حاشیه و لبه دامن را با نوارهای طلایی و یا نقره ای رنگی که به آن در اصطلاح یَراق می گفتند می دوختند.

گفتنی است که این عروسک صورت ندارد و زنان سالخورده براین باورند که تنها مصور این عالم خداوند یکتاست و آفرینش کارخداوند است و پیکره و ساخت بشر حتما باید نقص داشته باشد. در باوری دیگر مادربزرگ ها اعتقاد دارند که عروسک جانمازی نماد و نشانه ای از فرزندان امامان و معصومین می باشند.

شایان ذکر است که در گذشته مادران در سجاده های دختران نوعروس خود یک عروسک جانمازی به نیت باروری و فرزند آوری می گذاشتند.

همچنین زمانیکه دختران به سن تکلیف می رسیدند مادران علاه بر تهیه جانماز یک عروسک جانمازی بعنوان هدیه درون جانمازشان گذاشته و با اهدای این عروسک درمیان جانماز شادی، لبخند و شهد عبادت را برایشان دو چندان  می نمودند.

ازجمله ارزش های شاخص و منحصر به فرد این اثر می توان به بی چهره بودن این عروسک اشاره کرد. باورهای بومی زنان منطقه براین است که آفرینش فقط در شان خداوند است و اگر انسانی دست به آفرینش بزند (ساخت عروسک)باید همراه با نقص باشد.این بدین معناست که خداوند در حالی که شبیه همه مخلوقات عالم است اما منزه ازهمه مخلوقات می باشد.

بی چهره بودن عروسک نیز می تواند آن را شبیه به همه کس نماید و در عین حال هیچ صورتی نداشته باشد. از سویی دیگر مولانا نیز در اشعار خود از بی صورتی نام برده و گفته است “صورت از بی صورتی آمد برون “یعنی بی صورتی خود منشا تمام آفریده هاست و بعید نیست که فلسفه ساخت این عروسک بدون چهره نیز چنین اندیشه ای بوده باشد.

از دیگر شاخصه های  این عروسک این است که زنان میانسال و سالخورده آن را برای خود می ساختند و جایگاهش درون جانماز معبدی مقدس بوده است و حتی دختران نیز به دیده احترام با آن رفتار نموده و با وضو آن را در دستان خود می گرفتند.گفتنی است که این عروسک برخلاف سایر عروسک ها وسیله بازی نمی باشد.

گفتنی است احیای عروسک جانمازی سبب ارتباط میان نسل ها یعنی ارتباط مادربزرگ ها، مادرها و نوه ها می گردد. حفظ و احیای این عروسک بیانگر باورها و عقاید زنان سالخورده منطقه است و با فعالیت در این حوزه زنان می توانند فرهنگ و هویت خود را نشان دهند. هم چنین به حال خوب و خودباوری اهالی کمک شایانی کنند.گفتنی است که ساخت عروسک جانمازی” حس ایمان و اعتقاد به مقدسات را به همراه داشته و زنان با ساخت این عروسک و سایر عروسک های بومی ساده، خانواده را دور هم جمع کرده و ارزش ها را زنده می کنند و این امر بدون انگیزه و اشتیاق زنان روستا حاصل نمی شود.

گفتنی است ثبت «عروسک جانمازی» در فهرست آثار میراث ناملموس یکی دیگر از راه‌های حفظ و احیای این عروسک بومی است، که به زودی انجام می‌شود.  

 

*محقق و پژوهشگر مردم شناس استان سمنان

 

انتهای پیام/۱۰۱

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.