زندگانی یا زندهمانی؟

گروه اجتماعی سورپرس – سهیلا طایی؛ زندگی یا زندگانی؛ کلمهای که هم معنا و مفهومش را میدانیم و هم نمیدانیم؛ برای لمس بیشتر با مزهها عجین شده؛ زندگی شیرین، زندگی تلخ، نمک زندگی و… اما باز هم، ما در مفهوم زندگی گیج میزنیم تا آنجا که مکاتب و فرهنگهای بسیار به جستوجوی معنای زندگی پرداختهاند و چه بسا مفهوم زندگی، بسیاری از مباحث جدی و پیچیده فلسفی، علمی، روانشناختی و… را به میان آورده و در انتها، تنها به این پاسخ میرسد که معنای زندگی در هر فرد متفاوت است و به مسائل مختلفی همچون شرایط جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی و حتی ژنتیکی وابسته است.
حالا به مفهوم زندگی از دریچه دیگری نگاه کنیم، از دریچه زندمانی که به نظرم بسیار پیچیدهتر از زندگانی است؛ اما از آنجایی که تحقیقاتم در مورد ابعاد آن کامل نیست تنها به دو بخش از آن میپردازم: اولی زندمانی به هر قیمت و دومی زیر سوال بردن مفهوم زنده ماندن.
زنده ماندن به هر قیمتی گاه از ما هیولا میسازد، انسانی که به هر قیمت باقی ماندن در این دنیا را انتخاب میکند، مرزهای اخلاق را زیر پا میگذارد، رفتارهایی از او سر میزد که تاریخ، سنگینی اعمال او را به سختی تحمل میکند.
میشود هیتلر، میشود صدام و البته این نمونهها بزرگترین در تاریخ هستند و اگر خوب به گذشته خودمان نگاه کنیم بارها برای زندهماندن، آبرو و اعتبار افرادی را زنده به گور کردیم و گاهی آنقدر وقیح بودیم که به خود افتخار کردیم؛ چه زمانهایی که بیداد و ستم دیدیم و چشم بستیم، چه زمانها که دزدی در روز روشن دیدیم و دهان بستیم. چه زمانها که گرسنه و بیخانمان دیدیم و راه کشیدیم و رفتیم.
بسیار با خود گفتیم: «به من چه؟ دنبال دردسری؟» اما چرا برای زنده ماندن به هر قیمت گاه پستتر از حیوان شدیم؟ اما پاسخ چه اهمیتی دارد همین که زنده ماندیم کافی است.
دومی زیر سوال بردن مفهوم زنده ماندن است و به گمانم بارها و مخصوصا در غم از دست دادن عزیزانمان با این سوال به سراغمان آمده است: «زنده بمونم که چی بشه؟» و این سوال را آنقدر در ذهن خود ناشخور میکنیم تا به این نتیجه میرسیم که زنده ماندن چندان ارزشی ندارد و بالاخره که میمیریم پس چرا صبر کنیم تا سرنوشت دست به انتخاب بزند؟
اینجاست که فکر خودکشی میآید، افسردگی، نارضایتی، بیحوصلگی، پوچگرایی و بیمارهای روحی و جسمی. دومی را در شرایط پاندومی کرونا ملموس حس کردیم به خصوص که یکباره و گاه تنها در ظرف چند روز بر اثر کووید۱۹ عزیزی را از دست دادیم و بنا به دلیل رعایت موازین بهداشتی به درستی سوگواری نکردیم، به دیوار روبه روی خود خیره شدیم و بارها پرسیدیم: «زنده بمونم که چی بشه؟» حال باید بین زندگانی و زندهمانی یکی را انتخاب کرد و اگر بنا به هر دلیلی زندهمانی گزینه ما بود به کمک اورژانسی متخصص اعصاب و روان نیاز داریم.
کسی که دلیل این نوع تفکر را بررسی کند، هورمونهایمان را آنالیز کند و بعضیها را راهنمایی کند که سختیها و مشکلات را تاب بیاورند و پس از سوگواری و افسردگی به روال عادی زندگی برگردند و به بعضی دیگر کمک کند تا روحشان را پالایش کنند تا نخواهند به هر قیمت زنده بمانند. در آخر اما باید بگویم زندمانی هم مانند زندگانی فردی است و هر کس بنا به تجربیات و نوع زندگی خودش آن را تعریف میکند و براساس برداشت خود از زندگی است که زنده است.
انتهای پیام/ ۱۰۱
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰