کد خبر : 36007
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۸:۱۷
-

دیکتاتوری و سلطه‌گری یا پرسشگری و مطالبه‌گری؟

دیکتاتوری و سلطه‌گری یا پرسشگری و مطالبه‌گری؟
در ایران موضوع سلطه‌پذیری و سلطه‌گری بسیار شدید‌تر است چرا که رابطه سلطه از خانواده شروع می‌شود. ما عموماً در خانواده‌ها گفت‌وگو نمی‌بینیم زیرا در خانواده یک تقسیم کار سنتی شکل گرفته است و هر‌کسی کار خودش را می‌کند.

گروه آموزش سورپرس: این تصاویر در ایران برای همه ما آشناست: به نانوایی می‌رویم، با فروتنی درخواست چند عدد نان می‌کنیم و معمولاً هم به نانوا نمی‌گوییم نان را برای من با چه کیفیتی بپز. هر‌چه از تنور درآمد سوخته یا خمیر بر روی چشم می‌گذاریم و بدون هیچ اعتراضی پولش را می‌پردازیم و می‌بریم.

وقتی به مطب پزشک‌ می‌رویم خیلی فروتن می‌نشینیم تا پزشک از ما سؤال کند و اگر یکی دو تا سؤال داشته‌ باشیم با کلی شرمندگی می‌پرسیم و جرات هم نمی‌کنیم از پزشک بپرسیم فلان قرص برای کدام مشکل من است و یا فلان آمپول برای چه تجویز شده و آیا با توجه به اینکه فشار خون دارم، فلان دارو برای من ضرر ندارد؟

وقتی به شهرداری می‌رویم خیلی مهربان و سربه‌زیر درخواست خود را می‌گوییم و اگر مهندس شهرساز درخواست ما را رد کرد اغلب نمی‌پرسیم به استناد کدام آیین‌نامه یا کدام مصوبه؟ بلکه باز با فروتنی می‌گوییم حالا شما یک لطفی بکنید این کار را حل کنید.

تصاویری از این دست در ساعت به ساعت زندگی ما ایرانیان قابل مشاهده است.

🔸البته متقابلاً من هم که در نانوایی و مطب و شهرداری سربه‌زیر و فروتن هستم، در موضع شغلی خودم، حکومت می‌کنم؛ یعنی اگر فرضاً اپراتور تلفن اداره‌ای هستم، وقتی فردی تماس بگیرد و بیش از یکی دو سوال بپرسد، جواب سربالا می‌دهم و تلفن را قطع می‌‌کنم. اینها همه تصاویر جامعه‌ای است که افرادش انباشته از خوی و رفتار سلطه‌گری و دیکتاتوری هستند.

👈 در چنین جامعه‌ای همه افراد در هر موقعیتی در اغلب موارد محکوم و در موضع دست پایین هستند و فقط در یک مورد (جایی که مرتبط با شغل و مسئولیت خودشان است) حاکم و در موضع بالا هستند. بنابراین در جامعه سلطه‌گر، افراد در همه موارد محکوم و سلطه‌پذیرند و در یک موضع، حاکم و سلطه‌گر و چنین می‌شود که روح سلطه‌گری و سلطه‌پذیری در همه زندگی ما رسوخ می‌کند.

حالا داستان را بر عکس کنید. اگر هر فردی فقط در یک موضع (جایی که موضع شغلی اوست و مسئولیت دارد) محکوم، یعنی پاسخگو باشد، آنگاه در همه موارد دیگر،‌ یعنی در تمامی مواضعی که با شغل دیگران سر و کار دارد، حاکم خواهد بود.
در چنین جامعه‌ای هر فرد فقط در یک مورد محکوم و در اغلب موارد حاکم است و چه دلپذیر است زیستن در چنین جامعه‌ای.

جامعه دوم قطعاً یک جامعه دموکرات‌تر و آزادمنش‌تر خواهد بود.

پس دموکراسی تنها با یک تغییر کوچک در رفتار ما تحقق می‌یابد. یعنی اینکه بپذیریم در موضع شغلی خودمان، هرجا هستیم، پاسخگو باشیم .
اما روحیه چنین پذیرشی کجا شکل می‌گیرد؟
در خانه و مدرسه.

👈اولین پیامد یک نظام آموزشی‌ که در آن، معلم، گوینده صرف و دانش‌آموز شنونده صرف باشد، شکل‌گیری رابطه سلطه میان دانش‌آموز و معلم است. قاعده روانشناسی این است که دیکتاتورها در موضع ضعف، سلطه‌پذیر هستند و در موضع قدرت، سلطه‌گر و دیکتاتور خواهند شد.

اگر در جامعه‌ای در همه بخش‌ها و همه مشاغل اداری و غیر‌اداری و تعاملات روزمره تا جایی که امکان دارد سلطه‌گری صورت می‌گیرد به دلیل آن است که در مدارس از کودکی به‌طور آشکار یا پنهان یا به‌صورت رسمی یاج ضمنی، سلطه‌پذیری آموزش داده شده است و در نتیجه همان کودکان، زمانی که به اولین دستاویز‌های قدرت مجهز می‌شوند، سلطه‌گری می‌کنند…

نسلی می‌تواند موجب توسعه باشد که در کودکی، گفت‌وگو را در فرآیندهای آموزشی یاد گرفته باشد.

باید آموزش را تبدیل به بستری برای گفت‌وگو کنیم.چنین تغییری در نظام آموزش چنین تغییری ممکن است فقط عزم، تعهد و صبر می‌خواهد.

متاسفانه در ایران موضوع سلطه‌پذیری و سلطه‌گری بسیار شدید‌تر است چرا که رابطه سلطه از خانواده شروع می‌شود. ما عموماً در خانواده‌ها گفت‌وگو نمی‌بینیم زیرا در خانواده یک تقسیم کار سنتی شکل گرفته است و هر‌کسی کار خودش را می‌کند و نظر‌خواهی و گفت‌وگو شکل نمی‌گیرد. به همین دلیل،دقیقاً همین رابطه در مقیاس بزرگ‌تر در جامعه تکثیر شده است و تبدیل به رابطه سخنوری، موعظه و خطابه شده است. همه روابط در سطح جامعه یک‌طرفه و سلطه‌گرانه‌ است. یک جایی این رابطه باید شکسته شود تا این روابط سلطه‌گرانه در سطح جامعه از بین برود.
در سطح مقامات سیاسی هم این حس سلطه گری و عدم پاسخگویی نمایان است که امکان تغییر آنها وجود ندارد و تنها باید منتظر تغییر نسل سیاسی باشیم

پس لازم است بیایید در فرآیند آموزش، «پرسش» را قدر بنهیم. پرسش، پرسش و باز هم پرسش. ما نیاز داریم به جای جواب‌ دادن، پرسش کنیم. ما نیاز داریم رویدادها را با هم کاوش و بررسی کنیم. ما نیاز داریم نیازها و دردهای‌مان را به هم بگوییم. ما نیاز داریم با هم صحبت کنیم. ما نیاز داریم یکدیگر را بشنویم. ما نیاز داریم کثرت و تفاوت‌های یکدیگر را بپذیریم و ما نیاز داریم با هم گفت‌و‌گو کنیم تا به توسعه برسیم

✍️ دکتر محسن رنانی، دکتر حسین قربانی

انتهای پیام/ ۱۰۱

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.