دیدگاه روانشناسی درباره سندروم عجیب و غریب سلبریتی پرستی

به گزارش سورپرس؛ پدیده طرفداری یا هواداری (Fandomis) سالها در حیطه مطالعات جامعه شناسان بوده است اما به تازگی روان شناسان هم به بحث درباره این موضوع وارد شدهاند. هواداری از یک هنرمند، بازیگر، بازیکن ورزشی و در اصطلاح سلبریتیها عبارت است از نوعی پیوند هواخواهی بدون این که این افراد را از نزدیک بشناسند. این حس گاهی به حدی شدید است که یک گروه از طرفداران ایجاد میشود که با هم احساس همدلی و دغدغه مشترک دارند و عشق به اشیا، لباسها، رفتارها و سبکزندگی سلبریتی وجه مشترک آنها میشود. این هواخواهی میتواند بسیار هزینه بر باشد به طوری که طرفداران، انرژی و زمان زیادی از وقت خود را صرف پرداختن به طرفداری از فرد محبوب کنند. اگرچه بیشتر اوقات این علاقه به فرد محبوب ممکن است چندان خطرناک و آسیب زننده نباشد اما در مواردی امکان دارد سبب بروزمشخصههای اختلال وسواس در افراد شود.
سندروم پرستش سلبریتی
به تازگی وجه آسیب شناختی و بیمارگونه طرفداری را به عنوان «سندروم پرستش سلبریتی» (Celebrity Worship Syndrome) مطرح کرده اند. در مواردی شدت این طرفداری و وقت گذاشتن بیش از حد برای آن در فضای مجازی به افت کارکرد عادی زندگی فرد منجر میشود و حتی ممکن است برخی مشخصههای هذیان و تفکر غیرواقعی درباره ارتباط طرفدار با فرد محبوب هم شکل بگیرد. البته تمایز بین دوستداشتن یک فرد محبوب با هواخواهی بیمارگونه باید درنظر گرفته شود. بیشتر افراد ممکن است از کاراکتر یا هنر یک فرد استقبال و کارهای او را دنبال کنند اما افراد دچار سندروم پرستش سلبریتی، به شکلی افراطی روزانه بیش از یک ساعت از وقتشان را صرف پیگیری و حمایت از سلبریتی محبوبشان میکنند که این کار امروزه درقالب فن پیجها صورت میگیرد. اگرچه ممکن است برخی از این فن پیجها به پیشنهاد خود فرد مشهور یا با دغدغه تبلیغات و کارهای مالی ایجاد شده باشند اما در این میان تعداد افراد واجد شیفتگی وسواسی به افراد سلبریتی هم کم نیست. افراد مشمول طرفداری اختلال گونه، بدون انتظار هیچ گونه حمایت مالی، کارکرد روزمره خود را تحت تاثیر فرایند طرفداری قرار میدهند و ممکن است در این راه حتی شغل و تحصیلات خود را از دست بدهند. هواخواهی در نوجوانی و ابتدای سنین جوانی بسیار برجستهتر است چراکه در این سنین افراد در مرحله هویتیابی قرار دارند و در جستوجوی پاسخی برای سوال «من کیستم؟» هستند. اگر در این فرایند الگویابی و هویتیابی، فرد به طور وسواسی شیفته یک سلبریتی شود، ممکن است فرایند طرفداری با شدت بیشتری ادامه یابد و هویت فرد در قالب هواخواهی از یک فرد سلبریتی شکل بگیرد.
گریز از واقعیت و پناه بردن به خیال
حال سوالی که پیش میآید این است که افراد دربرابر هواداری چه چیزی به دست میآورند که هزینههایش را به جان میخرند. در این باره تحلیلهای مختلفی وجود دارد؛ یکی از آنها سازوکار «جبران» است. برخی اوقات طرفدارها با شناختی که از زندگی سلبریتی محبوب خود دارند، آرزوهای دست نیافتنی و دور از دسترس خود را در زندگی فرد محبوبشان دنبال میکنند. در واقع این آمال را در فضایی خیالی جستوجو میکنند و از دیدن و اجابت شدن آنها در زندگی سلبریتی خوشحال اند به طوری که گویی برای خودشان رخ داده است؛ درواقع میشود گفت نوعی گریز از واقعیت نسبی و پناه بردن به خیالپردازی. در مواردی شاهد این هستیم که افراد با ویژگیهای شخصیت خودشیفته و دارای حالات نمایشی و وسواسی بیشتر وارد این فضاها میشوند چراکه بستری برایشان فراهم میشود تا به طور موقت برخی از نیازها ازجمله نیاز به دیده شدن، اهمیت بیش ازحد و حس قدرت ناشی از وصل بودن به یک فرد مشهور را برآورده کنند. مسئله دیگر در طرفداری، حس تعلق به گروه است که میتواند برای افراد تقویت کننده باشد چراکه اعضای گروه از همدیگر حمایت و مرز خود را از گروههای دیگر جدا میکنند و این حس حمایت القایی ممکن است در شکلگیری طرفداری تاثیر داشته باشد. برای مثال طرفداران یک تیم یا بازیگر دربرابر گروه رقیب، با کریخوانی، نیاز به تعلق به یک گروه اجتماعی را ارضا میکنند. متاسفانه تحقیقات حاکی از آن است که اگر فرایند طرفداری به بیماری تبدیل شود، ممکن است با پیامدهای منفی مانند اعتیاد، اعتیاد اینترنتی، وسواس، افسردگی، اضطراب و فرار از واقعیت شدید همراه باشد.
انتهای پیام/ ۲۸۰
برچسب ها :بازیگران ایرانی ، سلبریتی ، هنرمندان ایرانی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰