چقدر خوب بود این چند بیت از ایشون تشکر میکنم از رسانه سورپرس برای معرفی این شاعر جوان
یک شاعر جوان در گفتگو با سورپرس مطرح کرد؛
با شعر به احساس رسیدم و با احساس به معنای زندگی

گروه فرهنگی سورپرس: امین نوروزی شاعر جوان خوزستانی مقیم تبریز است که چند مجموعه را از جمله “دوری ات روی من قدم می زد” و “خیابان خیال” را منتشر کرده است. او از علاقه اش به غزل سرایان معروف معاصر از جمله منزوی و بهمنی می گوید. خبرنگار سورپرس با این شاعر گفتگویی کوتاه انجام داده است که در ادامه می خوانید:
در ابتدا لطفا خودتان را بیشتر معرفی کنید؟
به نام خداوند جان و خرد
امین نوروزی هستم چهل سال دارم. در خوزستان و شهرستان هنرپرور ایذه متولد شدم. حدود ۳۰ سال در اهواز سکونت داشتم. دوران دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت اطلاعات سلامت تحصیل کردم و در حال حاضر ۶ سال هست که ساکن تبریز هستم.
از چه زمانی به سرودن شعر روی آوردید؟
شعر را به صورت جدی از ۱۸ سالگی شردع کردم.هر چند که جسته و گریخته از سنین پایینتر کار نوشتن رو شروع کرده بودم. باید بگویم به غیر از شعر من به موسیقی کلاسیک و ادبیات داستانی علاقه مندم.
تا کنون مجموعه ای هم منتشر کردید؟
دو مجموعه غزل به چاپ رساندم. “دوری ات روی من قدم می زد” انتشارات شهریاران تهران. و” خیابان خیال” انتشارات فصل پنجم.
زندگی شاعرانه با شاعرانه زندگی کردن چه تفاوتی دارد؟
زندگی شاعرانه ، شاعر را کاملا درگیر شعر و ادبیات میکند.شاعر شبانه روز خودش را با شعر و حوزه های مرتبط با شعر میگذراند.گویی شعر شغل و زندگی و مونس شاعر هست.
نمونه زندگی شاعرانه مرحوم اخوان ثالث هست و یا استاد سایه و استاد شفیعی کدکنی
شاعرانه زندگی کردن. اما بیشتر به تاثیر احساس ناشی از شعر در زندگی انسان بر میگردد.حتی میشود شاعر نبود ولی شاعرانه زندگی کرد.
با شعر به چه چیزی رسیده و یا از دست داده اید؟
با شعر من به احساس رسیدم و با احساس بود که فهمیدم زندگی چه معنای دلنشینی داره.بدون شک شعر ، نا امیدی رو از من دور کرد.هر وقت از جور این زمونه خسته میشم تنها پناهم شعره.اعتقاد دارم انسانی که شعر نمیخونه در زندگی یه گمشده داره
دیوان کدام شعرا را مطالعه کردید و کدام قالب شعری را بیشتر می پسندید؟
از نظامی و سعدی و حافظ و شعرای پیشینه اگر بگذریم از معاصران زنده یاد “حسین منزوی” که باعث تحول غزل معاصر بود تاثیر گرفتم و شعر مرحوم قیصر امین پور و همینطور محمد علی بهمنی را می پسندم. و از شعرای جوانتر کارهای فاضل نظری رو دنبال میکنم
بیشتر اشعار کدام شاعر را قبول دارید؟
بدون شک محمد علی بهمنی در شعر من تاثیر زیادی داشته است.
در محافل شب شعر شرکت می کنید؟
من هم در اهواز و هم در تبریز در جلسات متعددی شرکت کردم. البته معتقدم شرکت در این جلسات شاعر را در فضای شعر قرار میدهد و ذهن و روح شاعر را برای خلق اثر آماده می کند. حضور در این جلسات بدون شک تاثیر بسیار زیادی در پیشرفت شعری شاعر خواهد داشت.
فکر نمی کنید شرکت در این مجالس باعث پیشرفت یا حداقل حمایت ارگانی از شما گردد؟
البته بحث حمایت ارگانی وقتی بدرد میخورد که شاعر هم استعدادی در سرودن شعر مطلوب داشته باشد.
حمایت بدون پشتوانه، به شاعران جوان و تازه کار بیشتر ضربه خواهد زد.
چه توصیه ای به شاعران جوان دارید؟
تنها توصیه من برای دوستان جوان شاعر که تازه پا در این عرصه گزاشته ان اینه که تا جایی که میتونن مطالعه کنن .خواندن آثار بزرگان شعر اولین قدم در شاعر شدن و البته مهمترین قدم است.
در پایان اگر نکته ای هست بفرمایید و در صورت امکان با اشعارتان مخاطبان ما را مهمان کنید.
در پایان از شما و همکارانتان تشکر میکنم بابت این مصاحبه و وقتی که در اختیار بنده قرار دادید. چند غزل تقدیم به مخاطبان فرهیخته شما.
تا در خیال پنجره ها آفریدمت
در انعکاس هق هق باران شنیدمت
در من هزار شعر غم انگیز جان گرفت
چون ذره ذره در نفسم می دمیدمت
من برگ برگ باور خود را ورق زدم
جز در میان شک و گمانم ندیدمت
با اینکه جز سراب برایم نبوده ای
تا انتهای تشنگی ام سر کشیدمت
هرچند اشتباه منی باز بی دریغ
از لابه لای وسوسه ها برگزیدمت
باران تمام می شد و با دست خود هنوز
بر روی خیس پنجره ها می کشیدمت
***************************
من گرفتار شبم در پی ماه آمدهام
سیب را دست تو دیدم به گناه آمدهام
سیب دندانزده از دست تو افتاد زمین
باغبانم! که فقط محض نگاه آمدهام
چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست
بی برادر همه شب در دل چاه آمدهام
شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمدهام
این همه تند نرو شعر مرا خسته نکن
با تو در هر غزلم این همه راه آمدهام
************************************
از همان یک نگاه فهمیدم حال یک مرد مست یعنی چه
این که از یک نگاه میگویند کار دل یکسره است یعنی چه
خوب من! خودپسند و خودخواهی! جرم آیینه نیست، خودبینی!
کار من خودخوریست میدانم معنی خودپرست یعنی چه
حاصل یک نبرد با عشقت جز جهانی عذاب در من نیست
آنکه هرگز نبرد میفهمد حس و حال شکست یعنی چه
گرد پیری نشست آهسته بر تمام شناسنامهی من
گر چه سی سالهام ولی دیدم سن پنجاه و شصت یعنی چه
بر سر عهد خویش میمانم گرچه آشفته حال میدیدم
موی تو…دست باد…دانستم اینکه پیمان گسست یعنی چه
آخر ماجراست میدانم از تو بوی قطار میآید
یک مسافر کنار تنهایی با بلیطی به دست یعنی چه
گفتگو از خبرنگار سورپرس در تبریز: ناصر غلامی هوجقان
انتهای پیام/۱۰۱
برچسب ها :امین نوروزی ، اهواز ، تبریز ، حسین منزوی ، غزل ، محمدعلی بهمنی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱