بابا، مامان، با ما حرف بزنید!

به گزارش سورپرس؛ به عنوان پدر یا مادر، تا چه حد با فرزندان(به خصوص کودک و نوجوان) خود صحبت میکنید؟ اصلا از ضرورت و اهمیت این کار آگاه هستید؟ آیا میدانید چطور باید سر صحبت را با فرزندتان باز کنید تا شناخت کاملتری از نگاه او به زندگی کسب کنید و همدلی بیشتری با او داشته باشید؟ داستان امروز در همین باره است و نکات مهمی برای والدین در آن مطرح شده است.
کاش با والدینم صمیمیتر بودم
همراه والدینش به مرکز مشاوره آمده بود. پدر و مادرش مانند بسیاری از والدین دیگر از تغییر خلق و خویش در سن بلوغ نگران شده بودند. از این که منزوی، لجباز و بیش از حد وابسته به دوستانش شده بود. پس از شنیدن گلایههای پدر و مادرش، خواستم با خودش تنها صحبت کنم. وقتی والدینش اتاق را ترک کردند، کمی با او گپ زدم و بعد پرسیدم: «دوست داری چه چیزی در زندگی خانوادگیتان تغییر کند؟». آهی کشید، قطرهای اشک در چشمهایش جمع شد و گفت: «کاش پدر و مادرم بیشتر با من حرف میزدند، کاش صمیمیتر بودیم…». شنیدن این حرف برایم چندان تازگی نداشت. بارها مشابه همین را از زبان نوجوانان یا حتی کودکان دیگر هم شنیده بودم. وقتی گفتوگویمان به پایان رسید، از او خواستم اتاق را ترک کند تا با والدینش صحبت کنم.
فکر میکردیم حوصله حرف زدن با ما را ندارد!
وقتی پدر و مادرش روی صندلیها در مقابل من نشستند، رو کردم به آنها و گفتم: «میدانستید یکی از بزرگترین آرزوهای دخترتان این است که بیشتر با او حرف بزنید؟»، هر دو چشمهایشان از تعجب گرد شد و به یکدیگر نگاه کردند. مادرش گفت: «ما همیشه فکر میکردیم او حوصله حرف زدن با ما را ندارد! همیشه با اکراه جواب سوالهای ما را میدهد و هیچوقت علاقهای به ادامه گفتوگو با ما نشان نمیدهد.» پدرش هم سری به تاکید تکان داد و گفت: «بله، حق با همسرم است. وقتی سر صحبت با او را باز میکنیم فقط در حد یک کلمه جواب ما را میدهد و سریع از ما فاصله میگیرد. وقتی از او میپرسیم مدرسه چطور بود؟ میگوید: «خوب» و هیچ توضیح دیگری هم نمیدهد. یا وقتی میپرسیم بعدازظهر چه کردی؟ میگوید که هیچی! میپرسیم کجا میروی؟ جواب میدهد بیرون! کلا جوری جواب ما را میدهد که انگار میخواهد هرچه سریعتر گفتوگویش با ما تمام شود!»
تفاوت حرفزدن و بازجوییکردن!
بحث که به اینجا رسید، فرصت را مغتنم شمرده و پرسیدم: «با دوستانش چطور؟ تا به حال دقت کردهاید که با آنها به چه شکل گفتوگو میکند؟» مادرش پاسخ داد: «با دوستانش ساعتها تلفنی صحبت میکند و هر وقت کنار هم هستند، مرتب با هم حرف میزنند و بلند بلند میخندند.» گفتم: «پس معلوم میشود دختر شما ذاتا دختر کم حرفی نیست، حتما یک جای کار ایراد دارد که با شما اینقدر کم صحبت میکند.» پدر با ناراحتی پرسید: «مثلا کجای کار ما ایراد دارد؟» جواب دادم: «مثلا همین سوالاتی که از فرزندتان میپرسید؛ کجا بودی؟ چه کار کردی؟ کجا میروی؟ و … . آن چیزی که شما اسمش را میگذارید حرف زدن، در واقع بازجویی کردن است. البته شما به عنوان والدین حق دارید از اوضاع دخترتان باخبر باشید اما این به معنای حرف زدن نیست. پس توقع نداشته باشید او از چنین گفتوگویی استقبال یا احساس نزدیکی و صمیمیت با شما کند. مشکل اینجاست که معمولا گاهی اوقات والدین به جای اینکه با بچهها حرف بزنند، آنها را مدام نصیحت میکنند یا مورد بازجویی قرار میدهند که موجب افزایش فاصله عاطفی میان آنها و کاهش صمیمیت در خانواده میشود. نصیحت و پرسش گاه و بیگاه، هیچ اشکالی ندارد اما مسئله اینجاست که شما باید وقت بیشتری را صرف «گفتوگو» با فرزندتان کنید، درست مثل گفتوگویی که او با دوستانش دارد.» مادر با نگرانی پرسید: «چطور باید با او گفتوگو کنیم که کمتر از ما فاصله بگیرد و صمیمیتمان بیشتر شود؟» گفتم: «این شد یک سوال خوب!»
توجه کنید. بر صحبت فرزندتان تمرکز کنید. از ارتباط غیرکلامی برای نشان دادن علاقه واقعی خود برای گفتوگو با او استفاده کنید؛ مثلا روزنامه را کنار بگذارید، ارتباط چشمی برقرار کنید و کمی به جلو خم شوید. کاری کنید که فرزندتان احساس کند حرفهای او مهم و جالب است. اگر برای او مهم است، باید برای شما هم مهم باشد.
از فرزندتان نظر بخواهید. همیشه منتظر نباشید تا فرزندتان وارد بحث شود. در صورتی که چند گزینه برای مسافرت در عید نوروز پیشنهاد دادهاید، نظر او را هم بپرسید. اگر در اخبار چیزی دیدید که ممکن است مورد علاقه او باشد، آن را توضیح دهید و سپس نظر او را بخواهید. اگر در محل کارتان اتفاقی افتاده است که ارزش بیان کردن را دارد، فقط به تعریف ماجرا اکتفا نکنید. از فرزندتان بپرسید نظر او چیست؟ اگر او به جای شما بود، چه کاری انجام می داد؟ و… .
چیزهایی بپرسید که نیازمند پاسخهای طولانی باشد نه پاسخهای یک کلمهای. به جای آنکه بپرسید آیا از کتابی که برای او خواندهاید خوشش آمده یا نه (که احتمالا یک بله یا نه ساده جواب میدهد)، از او بپرسید از چه چیز کتاب خوشش آمده یا نیامده است. پرسشهای خاص مثل :«نظر معلمت راجع به تحقیق علومت چه بود؟» بهتر است از پرسشهای کلی مثل: «کلاس علوم امروز چطور بود؟».
به علایق فرزندتان توجه کنید. ببینید به کدام سریال، رشته ورزشی، درس مدرسه یا شخصیت معروف علاقه دارد و با او راجع به همان موضوع مورد علاقهاش صحبت کنید.
حداقل دوبار در هفته یک وقت خصوصی با فرزندتان داشته باشید برای گشتوگذار و گفتوگوی دونفره. مثلا با هم به کوهنوردی، سینما، باشگاه یا پیادهروی بروید و در همین حین راجع به موضوعات گوناگون با یکدیگر گفتوگو داشته باشید.
برچسب ها :رفتار کودکان ، روانشناسی کودکان ، کودکان ، والدین
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰