کد خبر : 121109
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۵
-

جزر و مد؛ تناقض در انتقال پیام های اجتماعی

جزر و مد؛ تناقض در انتقال پیام های اجتماعی
برخی پیام هایی که در سریال مطرح می شوند با برخی دیگر از مفاهیم در تضاد هستند.

گروه فرهنگی سورپرس– علی عبدالصمدی؛ طی هفته های اخیر سریالی با عنوان «جزر و مد» از شبکه ی دوم سیما روی آنتن می رود. در این مجموعه ی تلویزیونی که علی عبدالعلی زاده کارگردان آن بوده است، رضا فیاضی، افسانه ناصری، مهدی امینی خواه، حمید لولایی و نصرالله رادش ایفای نقش کرده اند. داستان «جزر و مد» درباره ی خانواده ای ماهشهری است که سالهاست در تهران زندگی می کنند و به علت ازدحام، ترافیک، بدی آب و هوا و سایر علل پدر خانواده تصمیم می گیرد به ماهشهر بازگردد. این در حالی است که فرزندان او چندان رضایتی به این کوچ معکوس (حرکت از کلانشهر به شهرستان کوچک تر )ندارند. آنها در نزدیکی ماهشهر خانه ای بسیار قدیمی دارند که در اصل متعلق به پدربزرگ خانواده بوده و برای آنها به ارث رسیده است. از یک سو فرزندان خانواده به دنبال موقعیت شغلی مناسبی در ماهشهر می گردند که البته در شهرستان کوچکی مانند ماهشهر به سادگی به دست نمی آید و از سویی لطیف پدر خانواده به فکر ترمیم و قابل سکونت کردن منزل قدیمی پدرش است. در همین گیر و دار یک گروه گردشگر خارجی از آنجا می گذرند و وارد زندگی آنها می شوند و ماجراهای تازه تری را برای این خانواده رقم می زنند. قطعا جایی که مستعد پذیرش گردشگر خارجی است باید از هر حیث آماده ی پذیرش مهمان از سایر کشورها باشد ولی کارگردان با زبانی دراماتیک اشاره دارد که این خانواده یا به عبارتی بهتر این جامعه علیرغم ظرفیت های موجود فعلا آمادگی پذیرش مهمان خارجی را دارد.

«جزر و مد» به عنوان یک سریال تلویزیونی حاوی پیام های اجتماعی مهمی است. نخست اهمیت دادن به سکونت در روستاها و شهرستانها که مستلزم ایجاد رفاه برای ساکنین شهرها و روستاهای کوچک تر و دور افتاده تر است. حقیقتا نمی شود هم کوچ و مهاجرت معکوس (از شهر به روستا یا شهرستان های کوچک تر) را تبلیغ و ترویج کرد ولی کوچک ترین امکاناتی را جهت زندگی (از جمله اشتغال، بهداشت، مسکن و…) را برای ساکنین آنجا فراهم نساخت. از این حیث سریال تلویحا به نکته ی مهمی اشاره کرده است.

ورود یک گروه گردشگر خارجی به روستایی اطراف ماهشهر نیز از نکات برجسته ی سریال است. کارگردان و نویسنده با گنجانده این موضوع در بطن داستان غیر مستقیم به قابلیت های توریستی و گردشگری کشورمان اشاره داشته اند و سعی کردند که مخاطب (اعم از مردم و مسئولین) این نکته را یادآوری کنند.

نویسنده با دیالوگ نویسی و کارگردان با انتخاب بازیگرانی که سابقه ی طولانی در طنز و کمدی داشته اند سعی کرده اند به مخاطب القا کنند که با سریال کمیک مواجه هستند اما کمترین استقبالی از این سریال در انظار عمومی نشد. شاید علت ریزش مخاطب این سریال سردرگمی در ژانر است. این سریال به عنوان کمدی ساخته و پرداخته شده اما بیشتر یک ملودرام است که گاهی شوخی ها و راحت باش های کمیک هم در آن گنجانده شده است. لذا، سریال از چشم مخاطب می افتد و نهایتا مخاطب دیگر پیگیر این موضوع نمی شود که چرا داماد خانواده خود را دکتر معرفی کرده در حالی کهه دکتر نیست. عدم وجود تجانس سنی در بین فرزندان خانواده ی لطیف هم یکی دیگر از موضوعاتی است که برای مخاطب قابل پذیرش نیست. پدر خانواده به لهجه ی خوزستانی سخن می گوید ولی هیچ کدام از اعضای خانواده کمترین لهجه ای از جنوب کشور را نمی دانند و این خود نوعی تضاد بین اعضاء خانواده است.  

قطعا عوامل تهیه و تولید سریال های تلویزیونی با دقت بیشتر در ساخت فیلم و مجموعه های سرگرم کننده می توانند در جلب مخاطب موفق تر عمل کنند.

انتهای پیام/۱۱۱

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.