بسیار زیبا. امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید. ❤
چند شعر از سمیه حسامی؛
این شهر اگر پر از مهر و وفا بود

به گزارش سورپرس، سمیه حسامی شاعر و نویسنده جوان که در مقطع دکتری رشته مدیریت دانشگاه تهران تحصیل میکند، چند قطعه شعر را برای پایگاه خبری سورپرس ارسال کرده است که در ادامه تقدیم مخاطبان میشود.
غم دل
ز ناملایمات دل به تنگ آیم
غم دل را به سنگ گویم
سنگ مسکین چنان گوش نواز بود
که گویی خود غم صد چند دارد
غم دل، ز تنهایی
مرا ریسمان دل کرد
ریسمانم دلم بجست به یکباره
چنان جست که گویی در این واهی من غریبم
دو پایم را برهنه به سویش دواندم
بگفتم : بکجا چنین شتابان
نکن ای ساقی سرابی بیش نیست
.
.
مگر رعنا چنان در طوفان دل گم گشته بود
که گویی تاج قلب مجنون به سر دارد
.
.
چه گویم که ناجی سرش را به دستم داد
بگفت من:
چه زود در طوفان دل رهایش کردی!
.
.
سخن در زبان بماند، که شرم گونه هایم اناری خونین شد
از ان پس به خود گفتم
.
.
این شهر اگر پر از مهر وفا بود
دل آدما چرا انقدر بی پناه بود
**************************
یار دیرینه
غزل ها رو سوروده پینه گشتم
به دنبال تو یار رنجور گشتم
یار دیرینه ام سرباز بودی
به پیش سرمه داران چه ناز بودی
قلبم به پیش تو گرو گذاشتم
گرو را دادی و تنها گذاشتیم
قرمساق این رسم معرفت نبودش
معرفت را چنین شهروا نبودش
عشق را به جان رعنا فرش بستی
فرش را در کوله بار خود ببستی
انتهای پیام/ ۱۳۱
برچسب ها :سمیه حسامی ، شاعر ، غم دل
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
سخن در زبان بماند…
زیبایی در سطر نزدیک است 🌹
خواندنی بودند 👌🏻
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۲