کد خبر : 84738
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۶:۲۸
-

شرارت صهیونیستی و آمریکایی در محور باکو، ترکیه تا افغانستان

شرارت صهیونیستی و آمریکایی در محور باکو، ترکیه تا افغانستان
در کنش و واکنش‌های اخیر منطقه شمالغرب کشور، ارزیابی دیدگاه «مردم» آذربایجان و ترکیه نشان می‌دهد که مسئله لاینحل یا مشکل خاصی نسبت با دولت و ملت ایران به چشم نمی‌خورد.

به گزارش سورپرس؛ سعید شهرابی فراهانی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: پس از حوادث منطقه شرق کشور و کشور افغانستان متعاقب خروج شتابزده نظامیان آمریکا از این حوزه، در روزهای اخیر شاهد تحولات قابل توجهی در منطقه شمالغرب ایران اسلامی هستیم.

مثل تمامی رویدادهای سیاسی در این زمینه نیز نگاه های خوشبینانه، بدبینانه و حتی تئوری توطئه مطرح هستند. لکن الزامات مربوط به موضوعات امنیتی ایجاب می نماید که در ضمن مطالعه و مباحثه حول نگرش های مختلف، در نهایت رویکرد واقع نگر را در اولویت اول قرار دهیم.
یکی از شاخه های واقع گرایی در سیاست خارجی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران، اصل دانستن و محور قرار دادن نقش «مردم» و «بدنه اجتماعی» در کشورهای مخاطب است. این اصل تعاملی جمهوری اسلامی در قبال تحولات منطقه ای و بین المللی را می توان از افغانستان تا عراق، لبنان، فلسطین و حتی آمریکا ملاحظه کرد. تنها استثنای این اصل، رژیم جنایتکار و جعلی صهیونیستی است.

در کنش و واکنش های اخیر منطقه شمالغرب کشور، ارزیابی دیدگاه «مردم» آذربایجان و ترکیه نشان می دهد که مسئله لاینحل یا مشکل خاصی نسبت با دولت و ملت ایران به چشم نمی خورد، بلکه سیاست های غلط و اشتباه محاسباتی مقامات دولتی است که می تواند به تنش آفرینی منجر شود. تنش و التهابی که قطعاً از هدایت و خط دهی شرور منطقه و حامیان او ناشی می شود.

همان گونه که عنوان شد نگاه اصولی ایران در محترم شمردن آرا و عقاید مردمی در کشورهای مورد تعامل، موجب می شود که تلاش های سرویس های اطلاعاتی فرامنطقه ای برای جای پا گرفتن، بطور خودکار مردم ایران و کشورهای منطقه و به خصوص همسایگانی که ریشه های تاریخی مشترک زبانی، فرهنگی، تاریخی، تمدنی و عاطفی دارند را در یک جبهه قرار دهد، حتی اگر طرفین نسبت به یکدیگر انتقاداتی هم داشته باشند ولی در هنگامی بروز و ظهور تهدید مشترک، همگرا، همراه و همگام خواهند شد. برای از هم پاشیدن این جبهه قدرتمند؛ دشمنان مشترک مردم منطقه، پاشیدن بذر اختلافات قومی یا همسایه هراسی یا سهم خواهی های اقتصادی در منطقه را به عنوان راهکار جذاب و کارآمد برای پیشبرد نقشه های خود محسوب می کنند.

اهداف:
– تلاش برای قطع مسیر مواصلاتی بین ایران و ارمنستان و طرح مسیرهای جایگزین ترانزیت تجاری،
– افزایش تحرکات تجزیه طلبانه و قومگرایانه،
– ایجاد بازار جدید تجارت پرسود تسلیحاتی به سبب بالاگرفتن التهابات،
– تغییر تدریجی و آرام بافت هویتی-جمعیتی منطقه به وسیله اسکان تکفیری ها و افراطیون تخلیه شده از مناطق درگیری که سابقه و تجربه نبردهای پیچیده علیه دولت ها و مردم را دارند،
– وعده دورغین به بازیگران فرامنطقه ای به منظور حمایت از اقدامات تنش زای چهره های سیاسی با هدف انداختن آنان در تله وابستگی و مسیر بی بازگشت سرسپردگی به سرویس های جاسوسی،
– تقلا برای تصویر سازی از یک ائتلاف ضد ایرانی با هدف انزوا جمهوری اسلامی و تشدید فشار در موضوعاتی نظیر برجام ۱ و ۲ و ۳، اف ای تی اف و …
مواردی هستند که نشان از طراحی یک استراتژی کلان برای منطقه را توسط ناراضیان از اقتدار محور مقاومت دارند.
همان طور که در یادداشت های قبلی همین قلم نیز بیان گردیده است، عبرت نگرفتن سیاسیون در کشورهای منطقه از سرنوشت افرادی مانند اشرف غنی محل تعجب است. بررسی تاریخ نشان می دهد که قرار گرفتن در پازل آمریکا و صهیونیست ها و همکاری با آنان، بخشی از خود بحران است و نه قسمتی از راه حل. از اهل شر جز شر صادر نمی شود و کسانی که دست به دست شروران می دهند، در واقع با همان دست، قبر خویش را کنده اند! ضروری است به این اشخاص متذکر شویم که اگر گمان می کنند مقاومت اسلامی در دفع شرارت های ام الفتنه، دچار رودربایستی ها دیپلماتیک یا تردید می شود، سخت در اشتباه هستند. در صورت ادامه یافتن این گونه خطاهای راهبردی، دستگاه های مقتدر امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی ایران و همچنین همرزمان و همفکران شهید حاج قاسم سلیمانی به شیوه های خلاقانه و ابتکاری، معادلات مطلوب محور مقاومت را در برابر دشمنان مردم منطقه، محقق خواهند کرد.

انتهای پیام/ ۲۸۰

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.